- ارسالیها
- 1,966
- پسندها
- 4,715
- امتیازها
- 28,973
- مدالها
- 17
رخساره نمودی و دلم بردی و رفتیدلدار بود دین و دل و طاقت و قرار
چون او برفت رفت به یکبار هر چهار
گویند صبرکن که بیاید نگار تو
آن روز صبر رفت که رفت از برم نگار
مانا صنما از پریان داری گوهر
زلف تو به روی تو سر افکنده ز خجلت
بنیوش دلیلی که نکو داری باور