مشاعره مشاعره با حرف ب

[delnia]

باد می گردد و در باز و چراغ است خموش

خانه ها یکسره خالی شده در دهکده اند

بیمناک است به ره بار بدوشی که به پل

راه خود می سپرد

پاس تا سر شکمان تا شبشان

شاد و آسان گذرد

 

[Tara Motlagh]

باد می گردد و در باز و چراغ است خموش

خانه ها یکسره خالی شده در دهکده اند

بیمناک است به ره بار بدوشی که به پل

راه خود می سپرد

پاس تا سر شکمان تا شبشان

شاد و آسان گذرد

به یاد سلام تو
لبانم همیشه ترند
و در انتظار گام‌هایت
چشمانم را در امتداد کوچه
وجب به وجب کاشته ام
ای ساده‌ترین!
از کدامین خیال عبور می‌کنی؟
راهی را نشانم بده
برای تو سبز مانده‌ام!

 

[FakhTeh]

بر ره مکر و حسد مپوی ازیراک
هر که به راه حسد رود بتر آید

چون به حسد، بنگری به خوان کسان بر
لقمهٔ یارت به چشم خوبتر آید

 

[MAHLA.MI]

بهار لحظه های من کسی مرا نگاه نکرد
به عشوه ی قشنگ گل تبسمی فدا نکرد
برای این شکستم دلی خدا خدا نکرد

 

[Tara Motlagh]

به سفر رفتی و خوبان همه گیسو کندند
در فراق تو عجب سلسله‌ها بر هم خورد

 

[فلورا.]

با عقل، آب عشق به يک جو نمي رود
بيچاره من که ساخته از آب و آتشم
شهريار

 

[Raaz6771]

با رشته ي زلف توام امشب سر راز است

افسوس که شب کوته و اين رشته دراز است

 

[Tara Motlagh]

بی تو هر لحظه مرا بیم فروریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله‌هاست
باز می‌پرسمت از مسئله دوری و عشق
و سکوت تو جواب همه مسئله‌هاست

 

[Aria M.rad]

بی همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود

 

[Deleted]

به درمانم نمی‌کوشی
مگر نمی‌دانی دردم؟