متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

کامل شده مجموعه شعرمارلبرو | زری کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع itszari
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 21
  • بازدیدها 514
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

itszari

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
419
پسندها
1,121
امتیازها
7,283
مدال‌ها
10
  • نویسنده موضوع
  • #11
تو گویی، یک قدم جلوتر از منی
دلم از نبودنت پر است
جوری پر است که حتی
یک پک سیگار هم آرامم نمی‌کند
هر روز، خاطرات‌های‌مان را الک می‌کنم
در آن الک جز نبودنِ تو چیزی باقی نمی‌ماند!
من آن کوه سنگ صبور می‌شوم
و به پای تو، تا ابد و یک روز می‌مانم
و تو آن روز خوبی می‌شوی که هرگز
حتی به خواب‌هایم هم نمی‌آیی
بی‌تو
تمام لحظه‌هاتم، تمام روزهایم
تمام ماه‌هایم، رنگ پاییز
و رنگ شب‌اند
 

itszari

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
419
پسندها
1,121
امتیازها
7,283
مدال‌ها
10
  • نویسنده موضوع
  • #12
باران، پشت پنجره‌ی اتاقم ایستاده است
یک ریز مرا، نظاره می‌کند
شاید هم از تماشای من، چشمانش خیس شده است
یادت نگذاشته است، جهان را ترک کنم
در سی*ن*ه‌ام قلب فرسوده و شکسته‌ای دارم
نمی‌توانم خاطرات را با قلب فرسوده‌ام، پس بزنم
 خاطرات‌های با تو آن‌قدر شیرین است
که فراموش کردنِ آن سخت محال است
 

itszari

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
419
پسندها
1,121
امتیازها
7,283
مدال‌ها
10
  • نویسنده موضوع
  • #13
فراموش که می‌شوم
بدون بغض و گریه
بدون آه و حسرت
بدون داد و فریاد
سیگاری را بر روی لبان کبودم می‌گذارم
و کام‌کامِ آن را
با تمام دردهایم، به ریه‌هایم می‌فرستم
این مورفین من است
من با کام‌کام‌های سیگار، آرام می‌شوم
بغض چه است؟
گریه غریب‌ترین چیزی‌ست
که هرگز نمی‌خواهم با او آشنا شوم
بعد از تو سیگار تنها چیزی‌ست
که او را فراموش نخواهم کرد
دستانش را در دستانم می‌گذارد
و مرا آرام می‌کند!
 

itszari

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
419
پسندها
1,121
امتیازها
7,283
مدال‌ها
10
  • نویسنده موضوع
  • #14
خاطره‌هایت
هرگز از ذهنم پاک نمی‌شوند
حتی کم‌رنگ هم نمی‌شوند
شاید با کام‌های سیگارم
به گوشه‌ترین جایِ مغزم آوار شوند
اما هیچ‌گاه از ذهنم
پاک نخواهند شد!
 

itszari

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
419
پسندها
1,121
امتیازها
7,283
مدال‌ها
10
  • نویسنده موضوع
  • #15
به نبودن‌ها عادت می‌کنم
اما فراموش نه
سیگار باعث می‌شود
دردهایم را باری دیگر، تحمل کنم
خاطره‌ها را مرور کنم
اما هرگز نمی‌گذارد بدی‌‌ها را
به فراموشی بسپارم
خوبی‌ها یک بار اما بدی‌ها
هزاران بار، در ذهنم مرور می‌شوند!
 

itszari

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
419
پسندها
1,121
امتیازها
7,283
مدال‌ها
10
  • نویسنده موضوع
  • #16
حتی نمی‌توانم ذره‌ای از تو
حتی نیمی از خاطراتت را فراموش کنم
اشتباه نیست
من برای عاشق شدنِ تو،
 از چشمانت شروع کردم
اما برای فراموشی‌ات به سیگار عادت نکردم!
من هنوز هم، به یاد آن چشم‌ها
نخ به نخ
 سیگارم را روشن می‌کنم
و به یاد همان چشمانت
سیگارم ته می‌گیرد و پک سیگارم تمام می‌شود!
 

itszari

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
419
پسندها
1,121
امتیازها
7,283
مدال‌ها
10
  • نویسنده موضوع
  • #17
خودم را فراموش می‌کنم
اما تو را هرگز
دلم سراغت را، گاه و بی‌گاه می‌گیرد
 دل است دیگر، عقل که ندارد
گاه می‌گیرد
گاه تو را می‌خواهد
و گاه تو که نیستی
سیگار فقط آرامَش می‌کند!
 

itszari

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
419
پسندها
1,121
امتیازها
7,283
مدال‌ها
10
  • نویسنده موضوع
  • #18
به گفته‌ی مادربزرگم
این همه سیگار کشیدن
چه نفعی برای تو دارد؟
نخ‌نخِ سیگار بهمنت
که می‌گویی دمش گرم آرامم می‌کند!
در عوض، روزی تو را خواهد کشت
اما مگر می‌شود، او را رها کرد؟
او نیمه‌ی دیگر جانم است
سیگار بهمن را می‌گویم!
 

itszari

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
419
پسندها
1,121
امتیازها
7,283
مدال‌ها
10
  • نویسنده موضوع
  • #19

itszari

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
419
پسندها
1,121
امتیازها
7,283
مدال‌ها
10
  • نویسنده موضوع
  • #20
این روزها
رفاقتم را با دودِ سیگار
محکم‌ و پایدارتر کرده‌ام
او به ل*ب‌های من
و من به کام‌های او
هر دو به هم
وابستگی بیش از حد پیدا کرده‌ایم!
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا