در ابریشم عادت آسوده بودم
تو با حال پروانه ى من چه کردی؟!
دور دلم دیوار نیست، انکار من دشوار نیستیک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد
مدتهاست که شبها نمیخوابم ودور دلم دیوار نیست، انکار من دشوار نیست
اصلاً منی در کار نیست، امنم حصارت نیستم
یه پروانهم که توی باد میخوام تو دست تو جا شممدتهاست که شبها نمیخوابم و
صبحها بیدار نمیشوم
نمیخواهم تصورت کنم
تا خودت بیایی
ننوشیده از جام چشم تو مستمیه پروانهم که توی باد میخوام تو دست تو جا شم
میخوام وقتی که دلگیرم، تو آغوش خودت باشم
میخوام وقتی دلت تنگه غمت رو شونههام باشه
اگه اشکی تو چشماته، مسیرش گونههام باشه
کسی جز تو نمیتونه منو عاشق کنه همدرد
کسی جز من نمیتونه تو رو عاشق کنه برگرد
کنار تو چه آرومم، چه آرومی کنار من
تو چشمای تو آرومه چشای بیقرار من
یک آن شد این عاشق شدن ، دنیا همان یک لحظه بودننوشیده از جام چشم تو مستم
خمار است میخانه ى من چه کردی
مگر لایق تکیه دادن نبودم
تو با حسرت شانه ى من چه کردی
دلخوش به فانوسم مکنیک آن شد این عاشق شدن ، دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد!
آدم زمینی تر شد و عالم به آدم ، سجده کرد!
نمی دانمدلخوش به فانوسم مکن
اینجا مگر خورشید نیست
با حس ویرانی بیا تا بشکند دیوار من
چیزی نگفتن بهتر است
تکرار طوطی وار من