مشاعره مشاعره با حرف خ

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

خنده بیگانگان دیدم نگفتم درد دل
آشنایا با تو گویم گریه دارد حال من

با تو بودم ای پری روزی که عقل از من گریخت
گر تو هم از من گریزی وای بر احوال من

خنده کن خنده چو سوری زطرب با دلبر
م**س.ت شو م**س.ت ، چو نرگس به چمن با دلدار

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[m.sina]

خنده کن خنده چو سوری زطرب با دلبر
م**س.ت شو م**س.ت ، چو نرگس به چمن با دلدار

خنده کی کرده حکایت ز دل شاد کسی
گاه ویران کندت خاطره و یاد کسی

دل به بازوی خودت خوش کن و زانوی خودت
کی کسی میرسد امروز به فریاد کسی

 

[ملکه جهنمی❄]

خدا گر ز حکمت ببندد دری

ز رحمت گشاید در دیگــری

 

[فلورا.]

خـدا مـرا به فـــراق تـــو مبتلا نکند

نصیب دشمن ما را نصیب ما نکند

 

[ꜱᴀʜᴇʟ]

خوشم همیشه به یادت،‌ اگر چه صفحهٔ جانم​

به جز غبار ملال از تو یادگار ندارد​

 

[فلورا.]

خدایا به نور صراحی و جام

به آن می که خصم است با ننگ و نام

که شادی ما از غم خویش کن

زعصیان ما مغفرت بیش کن

 

[ملکه جهنمی❄]

خبرت هست که مرغان سحر میگویند
اخر ای خفته سر از تواب جهالت بردار

 

[فلورا.]

خجل شدم ز جوانی که زندگانی نیست

به زندگانی من فرصت جوانی نیست

 

[ملکه جهنمی❄]

خبرت هست که از خویش خبر نیست مرا؟
گذری کن که ز غم راه‌گذر نیست مرا

 

[فلورا.]

خدایا خاطرات سرکش یک عمر شیدایی

گرفته در دماغی خسته چون خوابی پریشانم