روی سایت دلنوشته پاییز عاشقی | ailin کاربر انجمن یک رمان

[AiLiN_R]

^_^ به نام او که عشق را افرید ^_^
نام:پاییزفصل عاشقی
نویسنده(Ailin(R
مقدمه:
پاییز است دیگر
فصل دلدادگی
فصل برگ های زردو قرمز اتیشین
پاییز است دیگر
فصل بغض وخاطر
فصل عشق اتشین من وتو
پاییز است دیگر
فصل بو*س*ه های گرممان
فصل اغوش گرممان میان هیاهوی بادسرد

 

[AiLiN_R]

باز غرق خاطراتمان شده ام
باز دلم تنگ اغوشت را که
همانند زندگی می ماند را کرده ام
باز دلم تنگ بو**سه های اتشینمان را
کرده است همان بو**سه هایی که
عشق در ان موج می زند

 

[AiLiN_R]

فصل وصال است
فصل بهم پیوستن است
فصل بهم گره خوردن است
اری
فصل وصال یار است

 

[AiLiN_R]

تو همانند خون در رگ هایم جاری هستی
چگونه میتوانم بدون تو باشم؟
چگونه؟

 

[AiLiN_R]

کجایی ای یار قدیمی؟
کجایی ای بی وفا؟
کجایی مرد روز های خوشیم؟
کجایی؟
چرا مرا تنها رها کردی بین بدبختی هایم؟
مگر قول نداده بودی مردمن؟
مگر قول نداده بودی در روزهای سختی کنارم باشی؟
کجایی؟

 

[AiLiN_R]

دلتنگم ای یار من
دلتنگم ای جانان من
دلتنگم ای مرد من
چرا نیستی تا دلتنگیم را رفع کنی
چرا...؟

 

[AiLiN_R]

حتی الان که نیستی
باز هم دوست دارم
حتی موقعی که مرا در سختی ها رها کردی
باز هم دوست دارم
حتی مرا گول زدی ورام خود کردی
باز هم دوست دارم
بیشترو...
بیشتر دوست دارم
ای یار قدیمی من...

 

[AiLiN_R]

این حسی که من بهت دارم
این حس مقدسی که بهت دارم
این حس زیباوشیرین
ودرعین حال تلخ وزهرمار
این حس
حس زیباومقدس عشق است
این حس عشق است

 

[AiLiN_R]

نیستی ومرا ببینی
من دیگر ان دختر صاف وساده نیستم
که با دوست دارم الکیت ان را خر کردی
من دیگر ان دختر نیستم
ان دختر ان روز جهنمی مرد
همان روزی که تواو را خورد کردی
همان روزی که تو از ان سیر شدی ورفتی
رفتی وندیدی ان دختر
ان دختر مرد وزنده شد
رفتی دیدی ان دختر با درد وزجر دوباره بلند شد
قسم خورد انتقام خواهد گرفت
قسم خورد

 

[AiLiN_R]

تنهای تنها
میان دودهای سیگار
نشسته ام
بر لبه بام
دود میکنم سیگار
تا فراموش شود خاطراتت