- ارسالیها
- 151
- پسندها
- 847
- امتیازها
- 5,063
- مدالها
- 8
- نویسنده موضوع
- #41
لحنش قاطعتر شده بود.
- تو دختری نیستی که آسون ساخته شده باشی. پس توقع نداشته باش به همین آسونیا از پا دربیای. اگر مهراد و فرید الان توی بازداشتن، به خاطر تصمیم و کار خودشونه. فوقش چند روز دیگه حلش میکنیم.
برای عوض کردن حال خواهرش تک خندهای کرد و بادی به غبغب انداخت:
- ما بیدی نیستیم که با این بادا بلرزیم خانمخانما!
ماهور با ناامیدی گفت:
- آخه چطوری؟ فکر میکنین آصف آدمیه که به این راحتیا پا پس بکشه؟ حتماً تا حالا درخواست طلاق به دستش رسیده و وحشیترش کرده.
بزرگمهر به آرامی لبخند زد. در نگاهش چیزی موج میزد که ماهور نمیتوانست توصیفش کند؛ چیزی بین آرامش و تهدید.
- تو هنوز منو نشناختی، ماهور. من همینقدر که آروم و صبورم، میتونم از مردی که میگی، وحشیتر و عاصیتر باشم. اما الان...
- تو دختری نیستی که آسون ساخته شده باشی. پس توقع نداشته باش به همین آسونیا از پا دربیای. اگر مهراد و فرید الان توی بازداشتن، به خاطر تصمیم و کار خودشونه. فوقش چند روز دیگه حلش میکنیم.
برای عوض کردن حال خواهرش تک خندهای کرد و بادی به غبغب انداخت:
- ما بیدی نیستیم که با این بادا بلرزیم خانمخانما!
ماهور با ناامیدی گفت:
- آخه چطوری؟ فکر میکنین آصف آدمیه که به این راحتیا پا پس بکشه؟ حتماً تا حالا درخواست طلاق به دستش رسیده و وحشیترش کرده.
بزرگمهر به آرامی لبخند زد. در نگاهش چیزی موج میزد که ماهور نمیتوانست توصیفش کند؛ چیزی بین آرامش و تهدید.
- تو هنوز منو نشناختی، ماهور. من همینقدر که آروم و صبورم، میتونم از مردی که میگی، وحشیتر و عاصیتر باشم. اما الان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.