نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان از خاکستر تا خورشید | نسترن جوانمرد کاربر انجمن یک رمان

Nastaranjavanmard

منتقد آزمایشی
سطح
8
 
ارسالی‌ها
166
پسندها
991
امتیازها
5,063
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #71
***
هوا در بخش اورژانس بیمارستان همیشه سنگین بود. بوی ضدعفونی‌کننده، صدای بوق‌های پیوسته‌ی دستگاه‌های مانیتورینگ و گاهی هم صدای ناله‌ی بیمارانی که تازه آورده شده بودند، همه‌ی این‌ها، برای بزرگمهر دیگر عادی شده بود. اما امروز، این صداها دورتر از همیشه به نظر می‌رسیدند.
روی تخت، مردی میانسال با پوست رنگ‌پریده، نفس‌های بریده‌ای می‌کشید. انگار هر دم و بازدمش یک نبرد جداگانه بود. بزرگمهر گوشی پزشکی را از روی گردنش برداشت، روی سینه‌ی بیمار گذاشت و صدای نامنظم ضربان قلبش را گوش داد. با حرکت چشمانش، علائم حیاتی روی مانیتور را هم بررسی کرد.
- فشارش پایینه، درد داره. یک سی‌سی مورفین تزریق کنید. آماده‌ی عمل بشید.
پرستار سری تکان داد و سریع مشغول آماده کردن دارو شد. بزرگمهر نفس عمیقی کشید و از اتاق...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Nastaranjavanmard

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا