روی سایت دلنوشته حرف‌هایی از دل خونم |atiaکاربرانجمن یک رمان

[atia]

*بنام خالق قلم‌هایم*

نام دلنوشته: حرف‌هایی از دل خونم.
نام نویسنده: عاطفه علی زاده
ویراستار: نسترن بانو

مقدمه: علاقه من به این دنیا خیلی کم است، کم است چیزهایی که من رو به آینده امیدوار کند، در سیاهی زندگی کردن اگرچه عادی است برای من، عادت کرده‌ام به درد و سیاهی!

 

[atia]

*بدبختی*

بدبختی اینه که تو بخوای واسه یه روز نباشی!
اون روز بدبختیه...
چون بی تو منم نیستم!

بدبختی یعنی نداشته باشمت!
دیدنی نیستی واسه من بهترینی...

 

[atia]

*عشق مخفی*

نام: آواره
شهرت: درمانده
اسم پدر: درویش تنها
اسم مادر: سلطان قلب‌ها
آدرس: خیابان عاشقان، پلاک عشق مخفی

 

[atia]

*دل*

گفتن:
-مغز می‌خوای چیکار وقتی با دل زندگی می‌کنی؟!
در جواب میگم:
-این همیشه بدون دل هم یه امید می‌خواد برای زندگی!

 

[atia]

*دنیا*

دنیا با عشق دنیاست
نه با دلتنگی یاد عشق

 

[atia]

*قضاوت*

بعضی آدم‌ها رو باید خاموش کرد
تا این همه زود،
قضاوت نکنن...
دردهایی مهم‌تر از
شکست عشقی
هم هست...

 

[atia]

*ناگفته‌ها*

همیشه دیر یادمان می‌افتد برای آن چه که داریم با خوشحالی هم شکر بگوییم.
تمام اندوهمان از حرف‌هایی‌ست که نزده‌ایم...

 

[atia]

*سخت است*

چه سخت است وانمود کردن!
چه سخت است سرپناه نداشتن!
همه می‌گویند سختی زندگی بزرگت می‌کند؛
ولی تا کی قرار است که بزرگ شوم؟!
تا چه اندازه؟!

 

[atia]

*دل خونم*

روزها گذشتن
ندانستن چه بر من گذشت
گذشته‌ای ساخته شد،
پر از سختی
پراز درد
پر از بی‌پناهی...
و من این گونه
دلم خون است!

 

[atia]

*عالمی دارد*

تارکی و تنهایی
عالمی دارد...
نه نامردی می‌بینی
و نه بی‌وفایی
و نه خ**یا*نت!
خودت هستی و
خودت...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.