دنیای تاریکم به زیبایی و درخشانی شب است، پر از بالا و پایینها!
و من با دستانم آنها را لمس میکنم و با تمام وجودم زیباییهای خاموش را حس میکنم...
صدای پرندگان، ندای زندگی و شادی را جلوه میدهد که ذهنم را به پرواز در میاورد و وجودم، دیدن را تمنا میکند!
عطر گلها را نفس میکشم، حس میکنم آنها مانند نخی ابریشمی دور من تنیده شدهاند!
میخواهم بدانم دنیای شما هم، به اندازهی دنیای من زیبا هست؟!