مشاعره مشاعره مشروط (واژگان)

[M.Fakher]

نه به تنها حیوانات و جماد
هرچه در عالم امر است به فرمان تو باد

حیوانات

باز عقلی کو رمد از عقل عقل
کرد از عقلی به حیوانات نقل

شیرین

 

[nhirqm˙]

کوهکن در کوه شیرین گوید و گردد خموش
تا رسد بار دگر آواز شیرینش گوش

گوش

 

[M.Fakher]

کوهکن در کوه شیرین گوید و گردد خموش
تا رسد بار دگر آواز شیرینش گوش

گوش

می مال پنهان گوش جان می نه بهانه در کسان
جان رب خلصنی زنان والله لاغست ای کیا


فرهاد

 

[(فاطمه1381)]

می مال پنهان گوش جان می نه بهانه در کسان
جان رب خلصنی زنان والله لاغست ای کیا


فرهاد

اگر خسرو نیم فرهاد عشقم
که از یاری به سر بردم وفا را

زمستان

 

[M.Fakher]

اگر خسرو نیم فرهاد عشقم
که از یاری به سر بردم وفا را

زمستان

زمستان نیز رفت اما بهارانی نمیبینم
در این تکرار در تکرار پایانی نمیبینم


گریزان

 

[(فاطمه1381)]

زمستان نیز رفت اما بهارانی نمیبینم
در این تکرار در تکرار پایانی نمیبینم


گریزان

هم از سکوت گریزان،
هم از صدا بیزار چنین چرا دلتنگم

دلدار

 

[M.Fakher]

هم از سکوت گریزان،
هم از صدا بیزار چنین چرا دلتنگم

دلدار

چون آید آن مسکین که رحم آید دلدار را
حون بارد این چشمان که تا بینم من آن گلزار را



آب

 

[(فاطمه1381)]

چون آید آن مسکین که رحم آید دلدار را
حون بارد این چشمان که تا بینم من آن گلزار را



آب

زندگی اب روانیست دربستررود

چشمه

 

[M.Fakher]

زندگی اب روانیست دربستررود

چشمه

از کف سلطان رسدم ساغر و سقراط قدم
چشمه خورشید بود جرعه اورا گدا


شادی

 

[(فاطمه1381)]

از کف سلطان رسدم ساغر و سقراط قدم
چشمه خورشید بود جرعه اورا گدا


شادی

خوشا لبخند شادي‌آفرينان
كه شادي رويد از لبخند اينان

واژگون