- تاریخ ثبتنام
- 30/5/18
- ارسالیها
- 1,050
- پسندها
- 13,802
- امتیازها
- 34,373
- مدالها
- 17
- سن
- 21
تو را در پیرهن بردم، تو را آهو بغل کردمتا دهان مفت و
گوش ها مفتند
پشتمان حرف مفت بسیار است ...
تو از من گرگ روییدی و محکم تر بغل کردم
تو را در پیرهن بردم، تو را آهو بغل کردمتا دهان مفت و
گوش ها مفتند
پشتمان حرف مفت بسیار است ...
دَرماندگی یعنی که فَهمیدَم / وَقتی کنارم روسَری داریتا که ابعاد تنم را به زمین پیچ کنند
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
یک نفر مثل زن پر از زن شددَرماندگی یعنی که فَهمیدَم / وَقتی کنارم روسَری داری
یک تارِ مو از گیسوانت را / دَر رختِ خواب دیگری داری
"حسِ خوب فقط اطلاعیهی مشاعرت دردانه♡"
درماندگی یعنی تو اینجایی من هم همین جایم ولی دورمیک نفر مثل زن پر از زن شد
از همان جاده ای که آمدرفت
رفت و اندوه برنگشتن شد
حس خوب تر یعنی مشاعره با گیلاسمان
موسی عصایت را بزن دنیا به هم ریزددرماندگی یعنی تو اینجایی من هم همین جایم ولی دورم
تو اختیارِ زندگی داری من زندگی را سخت مجبورم...
♡
لیلی بنشین خاطره ها را رو کن...لب وا کن و با واژه بزن جادو کنموسی عصایت را بزن دنیا به هم ریزد
حالم به هم خورد از تن و فیل و سقوط نیل
لیلی بنشین خاطره ها را رو کن...لب وا کن و با واژه بزن جادو کن
لیلی تو بگو،حرف بزن،نوبت توست...
من شاعرم با شاعران بازی نباید کردتو نباشی من از آینده خود پیر ترم
از خر زخمی ابلیس زمین گیر ترم
تو نباشی من از اعماق غرورم دورم
زیر بی رحم ترین زاویه ساتورم