نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مشاعره مشاعره با اشعار عليرضا آذر

  • نویسنده موضوع Arsin
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 227
  • بازدیدها 7,123
  • کاربران تگ شده هیچ

بهآر :)

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
64
پسندها
55
امتیازها
148
مدال‌ها
1
  • #101
این پچ پچ ها چیست،رهایم بکنید
مردم خبری نیست رهایم بکنید
من را بگذارید که پامال شود
بازیچه ی اطفال کهنسال شود
دیوانه تر از من چه کسی هست،کجاست
یک عاشق ِ این گونه از این دست کجاست
تا اخم کنی دست به خنجر بزند
پلکی بزنی به سیم آخر بزند
 
امضا : بهآر :)

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,049
پسندها
27,877
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • #102
دیوانه تر از من چه کسی هست،کجاست
یک عاشق ِ این گونه از این دست کجاست
تا اخم کنی دست به خنجر بزند
پلکی بزنی به سیم آخر بزند
در صدایش پرنده می رقصید
بر تنش عطر خوب آویشن
باز گوشواره های گیلاسی
پشتِ گوشش شلوغ می کردند
 
امضا : SAN.SNI
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,577
پسندها
7,188
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #103
در صدایش پرنده می رقصید
بر تنش عطر خوب آویشن
باز گوشواره های گیلاسی
پشتِ گوشش شلوغ می کردند
در همین روزهای بارانی
یک نفر خیره خیره میمیرد
تو بدی کردی و کسی با عشق
از خودش انتقام میگیرد
 
امضا : m.sina

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,691
پسندها
18,252
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
  • #104
در همین روزهای بارانی
یک نفر خیره خیره میمیرد
تو بدی کردی و کسی با عشق
از خودش انتقام میگیرد
دندان
به جگر
بگذار،
ته‌مانده‌ی
من مانده...

‌ از مثنویِ
‌‌‌‌‌ بودن،
‌ ‌ یک بیت
‌‌ ‌‌ دهن مانده...
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,577
پسندها
7,188
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #105
امضا : m.sina

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,691
پسندها
18,252
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
  • #106
هر وقت زانو را بغل کردی
یعنی تو هم با عشق درگیری

یک در کنار پنجره رویید ... زین پس جهان در خانه جا میشد
یا پنجره میرفت سمتِ مرگ ... یا در به روی مرگ وا میشد
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

Akay

کاربر نیمه فعال
سطح
17
 
ارسالی‌ها
511
پسندها
8,586
امتیازها
24,973
مدال‌ها
18
  • #107
یک در کنار پنجره رویید ... زین پس جهان در خانه جا میشد
یا پنجره میرفت سمتِ مرگ ... یا در به روی مرگ وا میشد
دستم به دست دیگرم بود و ... تنهاتر از مَن ها قَدَم بودم
در فکر تو با ضلعِ سوم شخص ... سرگیجه یِ کُنجِ خودم بودم
 

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,691
پسندها
18,252
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
  • #108
دستم به دست دیگرم بود و ... تنهاتر از مَن ها قَدَم بودم
در فکر تو با ضلعِ سوم شخص ... سرگیجه یِ کُنجِ خودم بودم

ما دوتا ذره ی بنیادی عالم بودیم
ما دوتا ماده ی تاریک در آغوش مکان
ما دو خورشید دو منظومه ی شمسی بودیم
ما دو تک یاخته ی مرده در ابعاد زمان
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] Akay

Akay

کاربر نیمه فعال
سطح
17
 
ارسالی‌ها
511
پسندها
8,586
امتیازها
24,973
مدال‌ها
18
  • #109
ما دوتا ذره ی بنیادی عالم بودیم
ما دوتا ماده ی تاریک در آغوش مکان
ما دو خورشید دو منظومه ی شمسی بودیم
ما دو تک یاخته ی مرده در ابعاد زمان
نحسی از آن جا اتفاق افتاد ... که زاده یِ روزِ بدی بودم
در زیر و روی نبضِ بودن ها ... من خطِ صافِ ممتدی بودم
 

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,691
پسندها
18,252
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
  • #110
نحسی از آن جا اتفاق افتاد ... که زاده یِ روزِ بدی بودم
در زیر و روی نبضِ بودن ها ... من خطِ صافِ ممتدی بودم

من را بگذارید که پامال شود، بازیچه اطفال کهنسال شود
من را بگذارید به پایان برسد
شاید لت و پارم به خیابان برسد...
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] Akay

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا