- تاریخ ثبتنام
- 2/4/19
- ارسالیها
- 196
- پسندها
- 4,255
- امتیازها
- 16,333
- مدالها
- 8
سطح
11
- نویسنده موضوع
- #41
با چند قدم بلند و محکم خودم رو بهشون رسوندم. چندبار زدم روی شونهی اون پسری که هیکل درشتتری داشت. به سمتم برگشت. هنوز آثار خنده رو صورتش بود. چشمهام رو روی صورتش چرخوندم. چند جای چاقو روی گونهی راست، ابروهای پیوندی، موهای فر و پر حجم و دماغ نسبتا بزرگ، همه و همه صورتی خشن و ترسناک ساخته بودن.
با صدای کلفتش از تجزیه و تحلیل چهرش بیرون اومدم.
- جونم؟ کاری داری؟!
نگاهی به اون خانوم کردم که با ترس داشت نگاهم میکرد و زیر ل**ب یه چیزی رو تند تند میخوند. اون دختر کوچولوی اخمو هم کنارش ایستاده بود و تند تند اشکهای چشمش رو پاک میکرد. با اخم و جدیت چشمهام رو به اون پسر قفل کردم و گفتم:
- از جون این خانوم چی میخوای؟
یک قدم به عقب رفت و سرتا پای منو برانداز کرد. تک خندهای کرد و گفت:
- این...
با صدای کلفتش از تجزیه و تحلیل چهرش بیرون اومدم.
- جونم؟ کاری داری؟!
نگاهی به اون خانوم کردم که با ترس داشت نگاهم میکرد و زیر ل**ب یه چیزی رو تند تند میخوند. اون دختر کوچولوی اخمو هم کنارش ایستاده بود و تند تند اشکهای چشمش رو پاک میکرد. با اخم و جدیت چشمهام رو به اون پسر قفل کردم و گفتم:
- از جون این خانوم چی میخوای؟
یک قدم به عقب رفت و سرتا پای منو برانداز کرد. تک خندهای کرد و گفت:
- این...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش