باشد اصلا!
گل خشکیده ارزش چیدن ندارد.
ولی چرا کسی از باران نپرسید چرا نبارید؟
وچرا ظلمی چون انتظار را دربهر گل کرد؟
چرا انتظار را ظلم نمی پندارید؟
بخدا! ظلمی از انتظار بدتر نیست!
اینکه هر روز خیال کنی از در می آید دیوانه ات می کند!
از زمانی که نبودنت را حس کردم
خوشبختی را تنها از دور تماشا کردم
نبودنت باعث شده پنجرهی اتاقم را به روی خنده ببندم
وچراغنفتی امید را
هیچگاه هیچکاه روشن نکنم
جایی در گنج زمین خدا
یا اطراف آسمانش
شاید کسی پیدا شود
وراه رسیدن به تو را نشان دهد
شاید کسی دل رحم باشد ودلش برای
دل سرگردانم
پای رنجورم
وچشمان همیشه عاشقم
بسوزد!
وتوی همیشه گم شده را برایم پیدا کند