روی سایت دلنوشته ی دل‌نوشته | niloo_j کاربر انجمن یک رمان

[Niloo.j]

دلم امروز هی می‌خندد، خنده‌اش را از تپش محکمش،

می‌فهمم.

فکر کنم دلم امروز خاطراتت را مرور می‌کند.

دلم امروز هوایی شده، هوس آغوشت را کرده،

محکم هی می‌کوبد، دلم هوای بوسه روی پیشانی‌ات

را کرده، دلم هوای تو را کرده...
​

 

[Niloo.j]

ای دل مظلوم‌تر از تو ندیدم.

راحت تو را می‌شکنند، راحت تنگت می‌کنند، راحت

خوردت می‌کنند و بدتر از همه اینکه عاشقت می‌کنند.

دلکم عاشقی بدترین ظلمی است که در حق تو

می‌شود.

چه به معشوقه‌ات برسی چه نرسی رنج‌ها می‌کشی

فقط خدا کند که رنج شیرینی وصال بکشی...
​

 

[Niloo.j]

دلم امشب مادرانه بی‌تابی می‌کند، بی تابی تو را

می‌کند، غذا خورده‌ای، حالت خوب است، خوب

می‌خوابی، اوضاع به کامت هست، نکند غم داشته

باشی ، نکند درد داشته باشی...؟!

دل است دیگر وقتی مادر شود همه چیز را فراموش

می‌کند، یادش می‌رود که تو با او چه کرده‌ای...
​

 

[Niloo.j]

این دلْ امشب می‌خواهد حدها را بشکند،

می‌خواهد احتیاط نکند، می‌خواهد خط قرمزها را

رد کند.

این دلْ امشب می‌خواهد تو را در آغوش بگیرد،

می‌خواهد بوسه‌ای به اندازه تمام این فاصله

بزند.

این دلْ امشب هیچ چیز حالی‌اش نمی‌شود،

این دلْ به هر قیمتی شده امشب تو را می‌خواهد...

​

 

[Niloo.j]

دلم می‌خواهد امشب از رگ گردن به تو نزدیک‌تر

شود.

دلم هوای بی‌حوّای تو را می‌خواهد.

می‌خواهد حوّایت شود، آدمش می‌شوی؟

دلم امشب هوس ممنوعه‌ها را کرده، برایم میوه‌ی

ممنوعه می‌آوری؟
​

 

[Niloo.j]

جانم می‌شود امروز تمام فاصله‌ها را کنار بگذاری،

می‌شود به هیچ چیز فکر نکنی، می‌شود بدون

نگرانی

کنارم بمانی، می‌شود به خاطر شاد کردن دلم

لحظه‌ای هر چند کوتاه، برگردی؟

می‌شود گذشته شوی، می‌شود بی هیچ تأملی مرا

در آغوش بگیری، می‌شود این دل را برای لحظه‌ای

آرام کنی، می‌شود...؟

​

 

[Niloo.j]

این دلْ بهانه‌ی دلِ تو را می‌گیرد،

بیا به خاطر دلمان هم که شده، به هیچ چیز فکر

نکنیم.

بیا به خاطر دلمان هم که شده کنار هم باشیم

من که دیگر نمی‌توانم جواب دلم را بدهم.

فقط به خاطر دلمان...
​

 

[Niloo.j]

نبسته‌ام به کس دلْ، نبسته کس به من دلْ،

این را جایی شنیدم، حال این روزهای دل من است.

به کسی دلْ نبستم ولی نه بستم بد هم بستم به

کسی دلْ بستم که او به من دلْ نبست و من را

دلْ بسته نگه داشت.

​

 

[Niloo.j]

به خودم قول دادم جلوی خودم را نگه دارم،

نگه داشتم جلوی چشمم را که تو را نبیند، گوشم

را نگه داشتم که صدایت را نشنود، زبانم را

نگه داشتم که نگوید دوستت دارد،

حتی جلوی ذهنم را هم نگه داشتم که فکر تو به

سرم نزند ولی نتوانستم جلوی دلم را بگیرم.

این دل من را به زانو در آورد...‌‌
​

 

[Niloo.j]

این دل امشب هیچ حرفی برای گفتن ندارد

دلم گرفته است

کسی درمان بلد است؟

کسی را داشتم درمان گر خوبی بود

گمش کردم.

آهای مردم کسی آن را ندیده است؟

اگر دیدید بگویید دلم خیلی گرفته است...
​