روی سایت دلنوشته "او"|Unbreakable کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

فاطمه عبدالهی

نویسنده برتر + مدیر بازنشسته
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/18
ارسالی‌ها
2,751
پسندها
33,282
امتیازها
66,873
مدال‌ها
32
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #21
او رفت و دیگر کسی نبود که «مَن» را بَلَد باشد!
 

فاطمه عبدالهی

نویسنده برتر + مدیر بازنشسته
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/18
ارسالی‌ها
2,751
پسندها
33,282
امتیازها
66,873
مدال‌ها
32
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #22
می‌پرسند:« مگر چه ویژگی خاصی داشت که عاشقش شدی؟»
هر چه فکر می‌‌کنم، می‌بینم او آدم معمولی بود مثل تمام آدم‌های معمولی دیگر! فقط من به طور ویژه‌ای دوستش داشتم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

فاطمه عبدالهی

نویسنده برتر + مدیر بازنشسته
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/18
ارسالی‌ها
2,751
پسندها
33,282
امتیازها
66,873
مدال‌ها
32
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #23
چک کردن لحظه به لحظه پروفایلش و دیدن آن عکس‌های عاشقانه لعنتی را به بودن با کَس دیگری و فراموش کردنش ترجیح می‌دهم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

فاطمه عبدالهی

نویسنده برتر + مدیر بازنشسته
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/18
ارسالی‌ها
2,751
پسندها
33,282
امتیازها
66,873
مدال‌ها
32
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #24
بعضی شب‌ها آنقدر دلتنگش می‌شوم که حتی یک گونی پاستیل شور، همانی که قولش را بهم داده بود؛ خوشحالم نمی‌کند! می‌فهمی؟ خوشحالم نمی‌کند!
و این عجیب‌ترین چیزیست که می‌تواند بشنود!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

فاطمه عبدالهی

نویسنده برتر + مدیر بازنشسته
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/18
ارسالی‌ها
2,751
پسندها
33,282
امتیازها
66,873
مدال‌ها
32
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #25
چه کسی می‌داند در دل زخم خورده من چه می‌گذرد؟ وقتی کسی نام او را صدا می‌زند؛ اما مخاطبش او نیست! می‌دانی؟ مخاطبش اوی مَن نیست.
اوی مَن!
چه خیال خامی!
او دیگر مال من نیست!
و یا وقتی با چشمانی همرنگ چشمان او، چشم در چشم می‌شوم؛ اما آن چشم‌ها برای او نیست.
برای اوی مَن نیست!
باز گفتم اوی مَن! باید آن حس مالکیت لعنتی را در خودم خفه کنم!
و یا وقتی صدای کسی با صدای او اتفاقی شباهت دارد، اما آن صدا، صدای او نیست!
صدای اوی...
صدای اوی او نیست!
می‌فهمی؟
او دیگر مال من نیست! مال اوست!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

فاطمه عبدالهی

نویسنده برتر + مدیر بازنشسته
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/18
ارسالی‌ها
2,751
پسندها
33,282
امتیازها
66,873
مدال‌ها
32
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #26
رفت؛ اما یادش رفت آهنگی را با خود ببرد!
آهنگی که به محض پخش شدنش پرت دنیایی می‌شوم که فقط من هستم او و خاطراتش، اویی که حالا نیست! آهنگی که ۱۰ مگابایت نیست؛ اما ۱۰ گیگ خاطره در خود گنجانده است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

فاطمه عبدالهی

نویسنده برتر + مدیر بازنشسته
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/18
ارسالی‌ها
2,751
پسندها
33,282
امتیازها
66,873
مدال‌ها
32
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #27
پیام‌هایی که پاک نمی‌شوند اما ازشان رد می‌شوم. آهنگ‌هایی که پاک نمی‌کنم اما گوش نمی‌دهم! عکس‌هایی که وقتی به آنها می‌رسم؛ تند تند دستم را روی صفحه می‌کشم تا از آن لعنتی‌ها رد شوم اما هرگز آنها را حذف نمی‌کنم! شماره‌ای که از حفظ گاهی تکرار می‌کنم اما هرگز به آن زنگ نمی‌زنم! خاطراتی که گوشه ذهنم مانده‌اند و ملاحفه بزرگی رویشان کشیده‌ام اما سراغشان نمی‌روم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

فاطمه عبدالهی

نویسنده برتر + مدیر بازنشسته
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/18
ارسالی‌ها
2,751
پسندها
33,282
امتیازها
66,873
مدال‌ها
32
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #28
آنقدر دوستش داشتم که وقتی رفت؛
وقتی رفت و فهمیدم همه چیز تمام شده؛
رفت و حتی یک بار پشت سرش را نگاه نکرد؛
رفت و فراموش کرد؛
فقط آرزو کردم خوشبخت شود؛ حتی بدون مَن!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

فاطمه عبدالهی

نویسنده برتر + مدیر بازنشسته
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/18
ارسالی‌ها
2,751
پسندها
33,282
امتیازها
66,873
مدال‌ها
32
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #29
اختلاف میان عقل و دِل، مانند یک کوچه باریک می‌ماند و وقتی اختلاف بالا بگیرد؛ دیوار‌های آن کوچه فرو می‌ریزند و بر سرت آوار می‌شوند. تنها یک دوست خوب می‌تواند این آوار را از روی دوشت بر دارد. شاید بخاطر همین خیلی‌هایمان زیر آوار این کوچه دست و پا می‌زنیم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

فاطمه عبدالهی

نویسنده برتر + مدیر بازنشسته
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/18
ارسالی‌ها
2,751
پسندها
33,282
امتیازها
66,873
مدال‌ها
32
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #30
این دل کِی می‌فهمد ؟
دلبرش،
نخواست!
نفهمید!
نماند!
و باز نخواهد گشت!
این دل کِی می‌فهمد؟
عزیزش،
عزیز دل دیگری شده.
عشق دل دیگری شده.
دلبر دل دیگری شده.
و مال دیگری شده...
این دل کِی می‌فهمد ننویسد؟
از خنده‌هایش!
از چال گونه‌اش!
از چشم‌هایش!
از صدایش!
از صدایش!
از صدایش...!
این دل کِی می‌فهمد؟
ننویسد!
نگِری‍َد!
و نَتَپَد...

همین...

همین...

پایان.
98/12/18
6:47' p.m.
فاطمه عبدالهی|Unbreakable
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا