متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته کلاویه زندگی | negin javadi کاربرانجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

negin javadi

کاربر فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
558
پسندها
3,970
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام دلنوشته: کلاویه زندگی
نویسنده: negin javadi
تگ: منتخب
مقدمه: زندگی شباهت زیادی به کلاویه‌های پیانو دارد
اصلا خودش یک پیانو است
نامش هم زندگی‌ست
گاهی روزها خوب و دلنشین است مثل کلاویهٔ سفید
وگاهی روزها بد و تلخ است مثل کلاویهٔ مشکی
به هرحال، این پیانو زیر دست ماست
و ما هستیم که انتخاب می‌کنیم چگونه بنوازیم ملودی زندگی‌مان را
زندگی پارادوکس جذابی‌ست
که باید از آن لذت برد... .

216073
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,871
پسندها
77,370
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • #2
457291_44db087e1359b37f105360906dec08af.jpg
" به نام ایزد منان "

هر انچه از دل برآید، خوش آید!

کاربر گرامی نهایت قدردانی را داریم که نوشته های زیبایتان را در انجمن یک رمان به اشتراک می گذارید!
خواهشمندیم پیش از پست گذاری و شروع دلنوشته ی خود، قوانین زیر را به خوبی مطالعه بفرمایید.
"قوانین بخش دلنوشته ی کاربران"

پس از گذشت حداقل 30 پست از دلنوشته تان، می توانید در تاپیک زیر درخواست تگ بدهید.
"درخواست تگ دلنوشته"

همچنین پس از گذشت 30 پست از دلنوشته تان قادر هستید در تاپیک زیر درخواست جلد بدهید.
" تاپیک جامع...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Maede Shams

negin javadi

کاربر فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
558
پسندها
3,970
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #3
پشت پیانوی خوش‌رنگم می‌نشینم، موهایم را پشت گوشم می‌گذارم و سر انگشتانم را آرام روی کلاویه‌های سفید پیانو می‌کشم... .
چشمانم را می‌بندم و همه تن گوش می‌شوم تا از صدای کلاویه‌ها لذّت ببرم.
این آرامش را من از کجا آوردم؟ درونم دریایی پرتلاطم است، ولی بیرونم همچو اقیانوس آرام... .
بعد از این همه اتفاق، هنوز هم همچون دریایی هستم که غمش را درون خودش پنهان می‌کند و خود را آرام جلوه می‌دهد... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

negin javadi

کاربر فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
558
پسندها
3,970
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #4
زندگی از آنجایی شروع شد که پا در معرکهٔ دنیا گذاشتیم که خود به گمانم با مورفی قرارداد بسته بود. تا چوب لای چرخ انسان‌ها بگذارد... .
به هرطرف این کرهٔ خاکی می‌نگری، پر شده از گره کور، غم و غصّه و آه و افسوس... .
به راستی ما را برای چه به زمین منتقل کرده‌اند؟!
فکر نمی‌کنم فقط به خاطر این باشد که حوا به سراغ سیب ممنوعه رفته باشد... .
حوا جان، خوب شد تو نترسیدی، دمت گرم!

سیب را با عشق گاز زدی!
تومی‌دانستی آدم بی‌عشق، لیاقت بهشت را ندارد... .
اصلاً زمین، بی‌عشق نمی‌ارزد... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

negin javadi

کاربر فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
558
پسندها
3,970
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #5
ما به زمین آمدیم که زندگی کنیم، تا روزی که بمیریم، امّا حالا... .
هرروز از درون می‌میریم و به روی خودمان نمی‌آوریم... .
همهٔ ما انسانیم و خود انتخاب می‌کنیم که در این دنیا چه نقشی و چه اسمی وچه شغلی داشته باشیم. مگر غیر از این است!؟
دنیا پر شده از قصه‌هایی که انسان‌های آن، نقش‌هایی را برگزیده‌اند که خود بی خبراند از خود... .
اسم‌مان را هم گذاشتند «اشرف مخلوقات»
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

negin javadi

کاربر فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
558
پسندها
3,970
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #6
نبض‌ لیلی‌های دنیا کند می‌زند از بی‌مهری؛
مجنون‌ها، درگیر چیز دیگری هستند؛
و زندگی‌ها، همه معلق در هوا... .
خوشبختی را کجا می‌توان یافت؟!
از چه چیزی باید لذّت برد؟!
زندگی را چه کسی زندگی می‌کند؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

negin javadi

کاربر فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
558
پسندها
3,970
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #7
مگر می‌شود پیانو فقط کلاویهٔ مشکی داشته باشد؟!
مگر می‌شود زندگی همیشه پر از افسوس و درد باشد؟!
هرکسی باید پیانوی زندگی خودش را بسازد؛ البته زیر نظر خدا!
بعد هم بنوازد و بنوازد... .
به بهترین و قشنگ‌ترین حالت ممکن... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

negin javadi

کاربر فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
558
پسندها
3,970
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #8
اصلاً چه کسی معنی زندگی را خوب درک کرده است؟!
چه کسی می‌داند زندگی یعنی چه؟!
هرثانیه انسانی از این دنیا می‌رود، ما که نمی‌دانیم ثانیهٔ بعد زنده هستیم یا نه؛ افسوس گذشته و آینده‌مان را می‌خوریم، الا حال... .
حالی که باید از کوچک‌ترین چیز جهان تا بزرگ‌ترینش لذّت برد... .
حالی که باید صدای قهقه‌ات بشود، زیباترین موسیقی کائنات... .
حالی که باید هرچه شور و انرژی و عشق داری به پای کسانی که دوستشان داری بریزی،
حالی که باید تک تک ثانیه‌های زنده بودنت را، برای خودت جشن بگیری... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

negin javadi

کاربر فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
558
پسندها
3,970
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #9
امّا چه فایده... .
هیچ‌کس دوست ندارد باور کند که این دنیا، ماندنی نیست... .
درگیری را قوی‌تر از خودشان می‌دانند؛ چرا که در آن غرق می‌شوند و خود بی‌خبراند؛ و زندگی را ول کرده‌اند به امان خدا... .
گوشه گوشهٔ جهان پر از حس‌های بد شده که این دنیا را به لجن کشیده است... .

دنیا خودش هم پشیمان است که جایی برای آدم‌های انسان‌نما شده... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

negin javadi

کاربر فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
558
پسندها
3,970
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #10
خودمان را هم که بکشیم همین است؛زندگی پر از چالش‌های گوناگون است، نمی‌توان آنها را از وسط راه برداشت، فقط باید لذّت برد... .
این مسیر زندگی است، ازمسیرت لذّت ببر!
تو، قوی‌تر از چالش‌های زندگی‌ات هستی، اگر دیدی نمی‌توانی ونمی‌شود، ارادهٔ فوق اراده‌ها نمی‌خواهد... .
پس غصّه برای چیست؟!
وقتی زندگی را کسی هدایت می‌کند، که خود در روح ما دمیده... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا