روی سایت "الف" تا "ی" | ~Yäs کاربر انجمن یک رمان

[-No Voice]

"خ"
خ مثل "خدا"!
قاضی پرونده‌ی دلبری‌هایت را می‌گویم!

خ مثل "خنده"
همانی که برای ظهورش بر لب‌هایت
حاضرم تمام دنیا را به گریه بیندازم!

 

[-No Voice]

"دال"
د مثل "دنیا"
همانی که تار گندیده‌ی موهایت را هم
با او معامله نمی‌کنم... .

د مثل "دین"!
همانی که فاضل نظری گفت:
«اگر در اصل دین حبّ است و حبّ در اصل دین، بی‌شک
به جز دلدادگی هر مذهبی مشتی خرافات است!»

 

[-No Voice]

"ذال"
ذ مثل "ذنب"!
همان گناه عاشقِ تو شدنم را می‌گویم...‌ .

ذ مثل "ذکر"!
ذکر نام تو بر لب‌هایم را منظور است... .

ذ مثل "ذهن"!
همانی که با حمله به قلبم
آن را هم به اشغال خود در آوردی!

*ذنب: گناه

 

[-No Voice]

"ر"
ر مثل "رفیق"
همانی که رگ را فدایش می‌کنم!

ر مثل "رفت"...
همان‌جایی که دیر فهمیدم...
اما باز هم آب را پشت پایش ریختم!

 

[-No Voice]

"ز"
ز مثل "زبان"
ز مثل "زنبور"!
که صد رحمت بر نیشش
که وحشی‌ترین نوع‌شان هم
در مقابل زبان آدمی‌زاد شاگردی لازم‌اند!

 

[-No Voice]

"ژ"
ژ مثل "ژول"!
چین‌های گوشه‌ی چشمانت هنگام خنده را می‌گویم جانم... .

ژ مثل "ژرف"
عمق سیاه‌چاله‌ی چشمانت را دیده‌ای؟

*ژول: چین و چروک!

 

[-No Voice]

"سین"
س مثل "سلام"
همانی که می‌گویند سلامتی می‌آورد
و من وقتی به این جمله رسیدم که از زبان تو آن را شنیدم!

س مثل "سکوت"...
و باز همان واکنش ناخودآگاه من در برابر تو...!
آخر مگر می‌شود من
وقتی را که می‌توان به تو خیره شد و صدای تو را بلعید،
هدر بدهم برای سخن گفتن؟!

س مثل "سامان"
همانی که مدتی است ندارمش... .

س مثل "سفره"!
سفره‌ی دلِ باز شده‌ی من برای عالم و آدم!

 

[-No Voice]

"شین"
ش مثل "شما"
و شاید بهتر است در این‌ مورد چیزی نگویم...!

ش مثل "شب"
همانی که اشک و خنده‌هایی که برای تو پست می‌کنم را
می‌بیند و در خود می‌بلعد!

 

[-No Voice]

"صاد"
ص مثل "صبر"
اسم دیگر این روزهای دلم در برابر تو را می‌گویم... .

ص مثل "صبح"
همانی که اگر خورشیدِ سلام‌گویش صورت تو نباشد...
از شب سیاه‌تر است... .

 

[-No Voice]

"ضاد"
ض مثل "ضرر"
آنی را می‌گویم که همه می‌گویند سوغات تو است...
و من به جان خریدمش!

ض مثل "ضعف"!
من را در برابر اخمت می‌گویم... .