مشاعره مشاعره با اشعار شاعران

[Miss_niloo_814]

آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش
اين چراغي است کزين خانه به آن خانه برند

دیدمت، آهسته پرسیدمت
خواندمت، بر ره، گل افشاندمت
آمدی بر بام جان پر زدی
همچو نور بر دیده بنشاندمت

 

[Miss_niloo_814]

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده‌ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟

 

[Miss_niloo_814]

حافظا دیدی که کنعان دلم بی‌ماه شد؟
گفته بودی یوسف گم گشته باز اید ولی
یوسف من تا ابد
همنشین چاه شد

 

[ErfanWrite]

حافظا دیدی که کنعان دلم بی‌ماه شد؟
گفته بودی یوسف گم گشته باز اید ولی
یوسف من تا ابد
همنشین چاه شد

دل همچو سنگت ای دوست به آب چشم سعدی
عجب است اگر نگردد که بگردد آسیابی

 

[Miss_niloo_814]

دل همچو سنگت ای دوست به آب چشم سعدی
عجب است اگر نگردد که بگردد آسیابی

یوسف گم گشته باز اید به کنعان غم نخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

 

[ErfanWrite]

یوسف گم گشته باز اید به کنعان غم نخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار

کار ملک است آنکه تدبیر و تامل بایدش​

 

[Amin]

رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار

کار ملک است آنکه تدبیر و تامل بایدش​

شب و روز بودی دو بهره به زین
ز روی بزرگی نه از روی کین

 

[Rªmin]

شب و روز بودی دو بهره به زین
ز روی بزرگی نه از روی کین

نه هر بازو که در وی قوتی هست
به مردی عاجزان را بشکند دست

 

[ErfanWrite]

نه هر بازو که در وی قوتی هست
به مردی عاجزان را بشکند دست

تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است

 

[Amin]

تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است همواره مرا کوی خرابات مقام است

تو شاهی و گر اژدها پیکری
بباید بدین داستان داوری

که گر هفت کشور به شاهی تراست
چرا رنج و سختی همه بهر ماست