مشاعره مشاعره با حرف ن

[H.Allahdadi]

نفسِ بادِ صبا مُشک فشان خواهد شد

عالَمِ پیر دگرباره جوان خواهد شد

 

[ملکه جهنمی❄]

نشد چشمه از پاسخ سنگ سرد
به گندن بر استاد و ابرام کرد

 

[H.Allahdadi]

نه هر که چهره برافروخت دلبری داند

نه هر که آینه سازد سِکندری داند

 

[ملکه جهنمی❄]

نور نورِچشم خود نور دلست
نور چشم از نور دلها حاصلست

 

[H.Allahdadi]

نقش او در دل چه زیبا می‌نشست

سنگدل آیینه‌ی ما را شکست

 

[ملکه جهنمی❄]

نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی

که ز دوستی بمیریم و تو را خبر نباشد

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

نذر کند یار که امشب تو را
خواب نباشد زطمع برتر آ

 

[ملکه جهنمی❄]

نفسِ بادِ صبا مُشک فشان خواهد شد

عالَمِ پیر دگرباره جوان خواهد شد

 

[m.sina]

نفسِ بادِ صبا مُشک فشان خواهد شد

عالَمِ پیر دگرباره جوان خواهد شد

نفس بى وقفه مى كوبد لگد بر سينه ى شعرم
و دارى قطره قطره از نگاهم تلخ مى بارى

چنان بر قاب افكار و خيالم نقش بستى كه
براى لحظه اى دست از سر من برنمى دارى

 

[ملکه جهنمی❄]

نشد چشمه از پاسخ سنگ سخت
به کندن براستاد و ابرام کرد