روی سایت دلنوشته ژاکاو| ALN کاربر انجمنِ یک رمان

[༆ALN]

"به نامِ او"

نام دلنوشته: ژاکاو
نام نویسنده: ilyn_br
تگ: منتخب
ویراستار: ستاره لطفی
مقدمه:
آشفته گشتم بی ‌تو در این جهان
پژمرده گشتم بی تو
در این دنیا
حالِ دلم مغلوب گردید
بی تو!
​

 

[Maede Shams]

" به نام ایزد منان "

هر انچه از دل برآید، خوش آید!

کاربر گرامی نهایت قدردانی را داریم که نوشته های زیبایتان را در انجمن یک رمان به اشتراک می گذارید!
خواهشمندیم پیش از پست گذاری و شروع دلنوشته ی خود، قوانین زیر را به خوبی مطالعه بفرمایید.
"قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"

پس از گذشت حداقل 20 پست از دلنوشته تان، می توانید در تاپیک زیر درخواست تگ بدهید.
"درخواست تگ دلنوشته"

همچنین پس از گذشت 20 پست از دلنوشته تان قادر هستید در...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[༆ALN]

یک‌‌روز چشمانت را بر بومِ ذهنم
ترسیم می‌کنم همان‌طور با ابهت
و با عشق!

 

[༆ALN]

چشمانش سیاه چاله نبود، قهوه‌ای تیره بود
همانند، قهوه‌هایِ تلخی که می‌نوشید
تلخ بود!

 

[༆ALN]

یک‌روز صدایت را در آغوشِ خود حبس می‌کنم
آن‌چنان که نتوانی بگریزی
چنان که صدایت را به غیر از من نتواند کسی بشنود!
و نتوانی کلمه‌ای سخت گویی

 

[༆ALN]

دلم برایت تنگ شده
از همان دلتنگی‌هایِ قدیمی خودمان
از همان‌هایی که
تکنولوژی در آن وجود نداشت
از همان‌هایی که،
تو بودیُ من!

 

[༆ALN]

مرا از همان اول ضعیف و دلتنگ بار آوردند... .
از همان موقعه‌ای که در بطنِ مادر در حال جان گرفتن بودم دلتنگ بودم!
دلتنگِ بیرون آمدن و لمسِ دیگران
و اکنون دلتنگِ دیدنِ تو و لمسِ چشمانِ تو هستم... .

 

[༆ALN]

چشمانت را در آیینه دید‌ه‌ای؟!
که چگونه محسور می‌کند و مرا به حصارِ گناه می‌کشاند.

 

[༆ALN]

بگذار بپوشمت همانندِ لباسی در مهمانی
بگذار ببویمت همانندِ عطری که بر تن می‌زنی
بگذار ببوسمت همانندِ محرمی نزدیک‌تر از پدر
و بگذار لمست کنم همانندِ خاکی که تو را لمس می‌نماید!

 

[༆ALN]

تو را دوست می‌دارم
آشفته جانم... .
تو را با موهایِ آشفته‌ات
تو را با جنون و شیفتگی ذاتی‌ات
دوست می‌دارم!