- ارسالیها
- 292
- پسندها
- 6,561
- امتیازها
- 21,013
- مدالها
- 10
- نویسنده موضوع
- #191
موبایل رو کنار صورتم گذاشتم و حیرتزده زمزمه کردم:
- کو... کوروش؟
صدای بم و سردش مثل ناقوس مرگ قلبم رو چنگ میزد:
- سلام عزیزم. رسیدی انبار نه؟ خیلی خوبه، یه سوپرایز عالی واست درنظر گرفتم، دیگه از من بعیده تولد دختر کوچولوم رو فراموش کنم، مگه نه؟
تولد؟ امروز تولدم بود؟ چرا فراموش کرده بودم؟ منی که هیچ سالی تولد نداشتم، عادی بود که روز تولدم رو فراموش کنم، نبود؟
گیج و سردرگم به تاریکی انبار خیره شدم و زمزمه کردم:
- تولد؟
اینبار صداش حس سرمای منزجرکنندهای رو به وجودم منتقل کرد.
- درسته، تولدته. نمیخوای بدونی سوپرایزم چیه؟ رضا فلاح نقش زیادی توی سوپرایزم داره ها، باز هم نمیخوای بدونی؟
مغزم ایستاده بود، هیچ چیزی رو درک نمیکردم. کوروش داشت از چی حرف میزد؟ سوپرایز تولد؟ چیزی...
- کو... کوروش؟
صدای بم و سردش مثل ناقوس مرگ قلبم رو چنگ میزد:
- سلام عزیزم. رسیدی انبار نه؟ خیلی خوبه، یه سوپرایز عالی واست درنظر گرفتم، دیگه از من بعیده تولد دختر کوچولوم رو فراموش کنم، مگه نه؟
تولد؟ امروز تولدم بود؟ چرا فراموش کرده بودم؟ منی که هیچ سالی تولد نداشتم، عادی بود که روز تولدم رو فراموش کنم، نبود؟
گیج و سردرگم به تاریکی انبار خیره شدم و زمزمه کردم:
- تولد؟
اینبار صداش حس سرمای منزجرکنندهای رو به وجودم منتقل کرد.
- درسته، تولدته. نمیخوای بدونی سوپرایزم چیه؟ رضا فلاح نقش زیادی توی سوپرایزم داره ها، باز هم نمیخوای بدونی؟
مغزم ایستاده بود، هیچ چیزی رو درک نمیکردم. کوروش داشت از چی حرف میزد؟ سوپرایز تولد؟ چیزی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش