مشاعره مشاعره با اشعار شاعران

[PANIZ KARIMI]

ماهی که قدش به سرو می‌ماند راست
آیینه به دست و روی خود می‌آراست

تا پر فشانده‌ایم ز خود هم گذشته‌ایم
دنیا غم تو نیست که نتوان از آن گذشت

 

[crazy.angel]

تا پر فشانده‌ایم ز خود هم گذشته‌ایم
دنیا غم تو نیست که نتوان از آن گذشت

تو را من چشم در راهم شباهنگام
که می‌گیرند در شاخ تلاجن سایه‌ها رنگ سیاهی

 

[PANIZ KARIMI]

تو را من چشم در راهم شباهنگام
که می‌گیرند در شاخ تلاجن سایه‌ها رنگ سیاهی

یار نسازد به ما، کاش گذاریم باز
ما غم او را به او، او دل ما را به ما

 

[Farhad69]

یار نسازد به ما، کاش گذاریم باز
ما غم او را به او، او دل ما را به ما

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که از پا افتادم چرا؟

 

[._.Negar]

تصحیح مصرع دوم بیت قبل:
"بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا؟"

آینه خورشید شود پیش رخ روشن او
تابِ نظر خواه و ببین کآینه تابید مرا

 

[PANIZ KARIMI]

تصحیح مصرع دوم بیت قبل:
"بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا؟"

آینه خورشید شود پیش رخ روشن او
تابِ نظر خواه و ببین کآینه تابید مرا

از پا درآمدیم و نیامد بدست یار
پشت امید بر سر این آرزو شکست

 

[crazy.angel]

از پا درآمدیم و نیامد بدست یار
پشت امید بر سر این آرزو شکست

تا که از طارم میخانه نشان خواهد بود
طاق ابروی توام قبله جان خواهد بود

 

[PANIZ KARIMI]

تا که از طارم میخانه نشان خواهد بود
طاق ابروی توام قبله جان خواهد بود

دور ماندید ز من همچو خزان از نوروز
که خزان رنگم و نوروز لقائید همه

 

[crazy.angel]

دور ماندید ز من همچو خزان از نوروز
که خزان رنگم و نوروز لقائید همه

هر کجا شاخه گلی همرنگ خون روید ز خاک
کشته‌ی عشقی است مدفون، از مزار ما مپرس

 

[PANIZ KARIMI]

هر کجا شاخه گلی همرنگ خون روید ز خاک
کشته‌ی عشقی است مدفون، از مزار ما مپرس

سعدیا قدری ندارد طمطراق خواجگی
چون گهر در سنگ زی چون گنج در ویرانه باش