نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مشاعره مشاعره با اشعار شاعران

  • نویسنده موضوع narcissus
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 7,139
  • بازدیدها 117,021
  • برچسب‌ها
    مشاعره
  • کاربران تگ شده هیچ

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,554
پسندها
20,800
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #6,931
می بینی پاییز چقدر شبیه زنهاست؟
حوصله اش که سر می رود، بند اصلاح را بر می دارد..
می کَند علف های هرز را، بلوند می کند موهایش را..
گرم می شود، سرد می شود، طاقت ندارد، تعادل ندارد..
همه چیز را به هم می ریزد.. باد می وزد..
در آخر اما... آرام... آرام... می بارد.
زن،پاییز است با موهای بلوند
صورتی اصلاح شده و نم نمِ اشک
کرشمه ای کن و بازار ساحری بشکن
به غمزه رونق و ناموس سامری بشکن
 

Tara Motlagh

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
305
پسندها
1,022
امتیازها
6,833
مدال‌ها
10
  • #6,932
کرشمه ای کن و بازار ساحری بشکن
به غمزه رونق و ناموس سامری بشکن
نبودی بغض کردم حرف ها را خودخوری کردم
دلم ارگ است و ارگ از خشت ویران شد، چه ویرانی!
 
امضا : Tara Motlagh

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,554
پسندها
20,800
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #6,933
نبودی بغض کردم حرف ها را خودخوری کردم
دلم ارگ است و ارگ از خشت ویران شد، چه ویرانی!
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
 

Tara Motlagh

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
305
پسندها
1,022
امتیازها
6,833
مدال‌ها
10
  • #6,934
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
رسمِ وفا ز یار طلب می‌کنیم و نیست
وز بی‌وفا کنار طلب می‌کنیم و نیست

جامی که بعد از او ندهد دردسر خمار
در دور روزگار طلب می‌کنیم و نیست
 
امضا : Tara Motlagh

Edward

کاربر انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
450
پسندها
12,341
امتیازها
31,283
مدال‌ها
16
  • #6,935
رسمِ وفا ز یار طلب می‌کنیم و نیست
وز بی‌وفا کنار طلب می‌کنیم و نیست

جامی که بعد از او ندهد دردسر خمار
در دور روزگار طلب می‌کنیم و نیست

تو را من چشم در راهم
شباهنگام
که می‌گیرند در شاخ تَلاجَن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم
شباهنگام
در آن دم که بر جا دره‌ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یادآوری یا نه،
من از یادت نمی‌کاهم
تو را من چشم در راهم.
 

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,554
پسندها
20,800
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #6,936
تو را من چشم در راهم
شباهنگام
که می‌گیرند در شاخ تَلاجَن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم
شباهنگام
در آن دم که بر جا دره‌ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یادآوری یا نه،
من از یادت نمی‌کاهم
تو را من چشم در راهم.
من آن گلبرگ مغرورم ، نمی میرم زبی آبی
ولی بی دوست می میرم دراین مرداب تنهایی
 

L.latifi❁

ناظر رمان
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,009
پسندها
7,287
امتیازها
23,673
مدال‌ها
18
  • #6,937
یاد وصال می کنم، دیده پر آب می شود♡ شرح فراق می کنم، سینه کباب می شود...
 
امضا : L.latifi❁

Edward

کاربر انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
450
پسندها
12,341
امتیازها
31,283
مدال‌ها
16
  • #6,938
یاد وصال می کنم، دیده پر آب می شود♡ شرح فراق می کنم، سینه کباب می شود...
در حیرتم از مرام این مردم پست. این طایفه ی زنده کش مرده پرست. تا هست به ذلت بکشندش به جفا. تا رفت به عزت ببرندش سر دست
 

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,554
پسندها
20,800
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #6,939
در حیرتم از مرام این مردم پست. این طایفه ی زنده کش مرده پرست. تا هست به ذلت بکشندش به جفا. تا رفت به عزت ببرندش سر دست
تو ای خاتون خواب من ، من تن خسته را دریاب
مراهم خانه کن تا صبح،نوازش کن مرا تا خواب
 

Tara Motlagh

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
305
پسندها
1,022
امتیازها
6,833
مدال‌ها
10
  • #6,940
تو ای خاتون خواب من ، من تن خسته را دریاب
مراهم خانه کن تا صبح،نوازش کن مرا تا خواب
باران ببار

ببار و خيابان‌ها را غرق كن
بر سر اين چهار راه
در انتظار نوحيم

باران ببار و تنگ حوصلگی مكن
آب اگر از سر نگذشته باشد
کشتی نوح نخواهد رسید
 
امضا : Tara Motlagh

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا