مشاعره مشاعره با اشعار شاعران

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

تیر دیوانه شد و مرداد هم از شهر رفت
از غمت شهریور بیچاره حلق‌آویز شد

دستی که در فراق تو می کوفتم به سر
باور نداشتم که به گردن درآرمت
دامن مکش به ناز که هجران کشیده ام
نازم بکش که ناز رقیبان کشیده ام

 

[m.sina]

تیر دیوانه شد و مرداد هم از شهر رفت
از غمت شهریور بیچاره حلق‌آویز شد

در گوشه‌های چشمت جان جای کرد جانا
زیرا نیافت بهتر زان گوشه هیچ جا جان

جان و دلم فتادند، اندر محیط عشقت
دل غرقه گشت و تا لب، آمد به صد بلا جان

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

الان شما درست پست زدید
تقدیر من از بند تو آزادشدن نیست
دیدی که گشودی در و من پرنگشودم
من نغمه‌ی نی بودم و چون مویه‌ی عشاق
با آه درآمیخته شد بود ونبودم

ملامت گوی عاشق را
چه گوید مردم دانا؟
که حال غرقه در دریا
نداند خفته بر ساحل ،

 

[m.sina]

درست زده بودم دیگه درسته؟ هنگیدم
ملامت گوی عاشق را
چه گوید مردم دانا؟
که حال غرقه در دریا
نداند خفته بر ساحل ،

لیلی من روزگار ما پر از مجنون نماست
هر کسی شیرین صدایت میزند فرهاد نیست

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

لیلی من روزگار ما پر از مجنون نماست
هر کسی شیرین صدایت میزند فرهاد نیست

ت آفتابی
هر صبح می‌تابید بر پنجره ی خیالم
ونور می پاشی
روی سایه ی تنهایی ام
امروز را
عاشقانه بتاب رویای من

 

[Tara Motlagh]

ت آفتابی
هر صبح می‌تابید بر پنجره ی خیالم
ونور می پاشی
روی سایه ی تنهایی ام
امروز را
عاشقانه بتاب رویای من

نمانده هیچ به جز دردِ بی‌شمار از من
که انتقام گرفته‌ست روزگار از من

هرآنچه داشته‌ام، داده‌ام به خاطرِ تو
دل مرا ببر اکنون به یادگار از من

 

[FakhTeh]

نمانده هیچ به جز دردِ بی‌شمار از من
که انتقام گرفته‌ست روزگار از من

هرآنچه داشته‌ام، داده‌ام به خاطرِ تو
دل مرا ببر اکنون به یادگار از من

نه همانا که همیشه ملکی خواهد کرد
آنچه او کرد ز مردی به در ترکستان

نگذرد چندی کاندر همه آفاق جهان
نگذارد همی از دشمن شه نام ونشان

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

نه همانا که همیشه ملکی خواهد کرد
آنچه او کرد ز مردی به در ترکستان

نگذرد چندی کاندر همه آفاق جهان
نگذارد همی از دشمن شه نام ونشان

نه هر که چهره افروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند

 

[FakhTeh]

نه هر که چهره افروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند

دوش از در می‌خانه کشیدند به دوشم
تا روز جزا م**س.ت ز کیفیت دوشم

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

دوش از در می‌خانه کشیدند به دوشم
تا روز جزا م**س.ت ز کیفیت دوشم

غیبت نکرده ای که شوم طالب حضور
پنهان نگشته ای که هویدا کنم تورا