ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ کاربر حرفهای سطح 31 ارسالیها 2,539 پسندها 20,125 امتیازها 48,373 مدالها 34 18/12/23 #6,971 Jan.Sakht گفت تو را هر کس به سوی خویش خواند تو را من جز به سوی تو نخوانم کلیک کنید تا باز شود... مسلمانان مرا وقتی دلی بود که باوی گفتمی گر مشکلی بود
Jan.Sakht گفت تو را هر کس به سوی خویش خواند تو را من جز به سوی تو نخوانم کلیک کنید تا باز شود... مسلمانان مرا وقتی دلی بود که باوی گفتمی گر مشکلی بود
L.latifi❁ ناظر رمان سطح 14 ارسالیها 954 پسندها 7,081 امتیازها 22,873 مدالها 16 سن 23 18/12/23 #6,972 Delaram*☆♡ گفت مسلمانان مرا وقتی دلی بود که باوی گفتمی گر مشکلی بود کلیک کنید تا باز شود... //❤️// د لا یاران سه قسمند گر بدانی زبانی اند و نانی اند و جانی به نانی نان بده از در برانش محبت کن به یار زبانی ولیکن یار جانی را نگه دار به پایش جان بده تا میتوانی ... امضا : L.latifi❁
Delaram*☆♡ گفت مسلمانان مرا وقتی دلی بود که باوی گفتمی گر مشکلی بود کلیک کنید تا باز شود... //❤️// د لا یاران سه قسمند گر بدانی زبانی اند و نانی اند و جانی به نانی نان بده از در برانش محبت کن به یار زبانی ولیکن یار جانی را نگه دار به پایش جان بده تا میتوانی ...
ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ کاربر حرفهای سطح 31 ارسالیها 2,539 پسندها 20,125 امتیازها 48,373 مدالها 34 18/12/23 #6,973 Jan.Sakht گفت //❤️// د لا یاران سه قسمند گر بدانی زبانی اند و نانی اند و جانی به نانی نان بده از در برانش محبت کن به یار زبانی ولیکن یار جانی را نگه دار به پایش جان بده تا میتوانی ... کلیک کنید تا باز شود... یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
Jan.Sakht گفت //❤️// د لا یاران سه قسمند گر بدانی زبانی اند و نانی اند و جانی به نانی نان بده از در برانش محبت کن به یار زبانی ولیکن یار جانی را نگه دار به پایش جان بده تا میتوانی ... کلیک کنید تا باز شود... یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,163 امتیازها 35,773 مدالها 16 19/12/23 #6,974 Delaram*☆♡ گفت یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور کلیک کنید تا باز شود... یک سینه حرف هست، ولی نقطهچین بس است خاتون دل و دماغ ندارم همین بس است یک روز زخم خوردم یک عمر سوختم کو شوکران که زندگی اینچنین بس است امضا : m.sina
Delaram*☆♡ گفت یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور کلیک کنید تا باز شود... یک سینه حرف هست، ولی نقطهچین بس است خاتون دل و دماغ ندارم همین بس است یک روز زخم خوردم یک عمر سوختم کو شوکران که زندگی اینچنین بس است
Tara Motlagh کاربر انجمن سطح 9 ارسالیها 305 پسندها 1,022 امتیازها 6,833 مدالها 10 19/12/23 #6,975 m.sina گفت یک سینه حرف هست، ولی نقطهچین بس استخاتون دل و دماغ ندارم همین بس استیک روز زخم خوردم یک عمر سوختمکو شوکران که زندگی اینچنین بس است کلیک کنید تا باز شود... تنهایی یک درختم و جز اینم هنری نیست که آشیان تو باشم..! امضا : Tara Motlagh
m.sina گفت یک سینه حرف هست، ولی نقطهچین بس استخاتون دل و دماغ ندارم همین بس استیک روز زخم خوردم یک عمر سوختمکو شوکران که زندگی اینچنین بس است کلیک کنید تا باز شود... تنهایی یک درختم و جز اینم هنری نیست که آشیان تو باشم..!
L.latifi❁ ناظر رمان سطح 14 ارسالیها 954 پسندها 7,081 امتیازها 22,873 مدالها 16 سن 23 20/12/23 #6,976 Tara Motlagh گفت تنهایی یک درختم و جز اینم هنری نیست که آشیان تو باشم..! کلیک کنید تا باز شود... من به خاک افتادم اما این جوانمردی نبود میتوانستی نتازی بر من اما تاختی ای که گفتی عشق را از یاد بردن سخت نیست عشق را شاید ولی هرگز مرا نشناختی! امضا : L.latifi❁
Tara Motlagh گفت تنهایی یک درختم و جز اینم هنری نیست که آشیان تو باشم..! کلیک کنید تا باز شود... من به خاک افتادم اما این جوانمردی نبود میتوانستی نتازی بر من اما تاختی ای که گفتی عشق را از یاد بردن سخت نیست عشق را شاید ولی هرگز مرا نشناختی!
Tara Motlagh کاربر انجمن سطح 9 ارسالیها 305 پسندها 1,022 امتیازها 6,833 مدالها 10 20/12/23 #6,977 Jan.Sakht گفت من به خاک افتادم اما این جوانمردی نبود میتوانستی نتازی بر من اما تاختی ای که گفتی عشق را از یاد بردن سخت نیست عشق را شاید ولی هرگز مرا نشناختی! کلیک کنید تا باز شود... یارب! به کیش کیست بت ما که میزند بر م.ست پشت پا و به مخمور پشت دست؟ امضا : Tara Motlagh
Jan.Sakht گفت من به خاک افتادم اما این جوانمردی نبود میتوانستی نتازی بر من اما تاختی ای که گفتی عشق را از یاد بردن سخت نیست عشق را شاید ولی هرگز مرا نشناختی! کلیک کنید تا باز شود... یارب! به کیش کیست بت ما که میزند بر م.ست پشت پا و به مخمور پشت دست؟
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,163 امتیازها 35,773 مدالها 16 21/12/23 #6,978 Tara Motlagh گفت یارب! به کیش کیست بت ما که میزند بر م.ست پشت پا و به مخمور پشت دست؟ کلیک کنید تا باز شود... تلخکام ایمن ز چشم شور ماند بیشتر باده انگور از انگور ماند بیشتر محفل آرایان شهرت خرج چشم بدشوند هرکه ماند از دیده ها مستورماند بیشتر امضا : m.sina
Tara Motlagh گفت یارب! به کیش کیست بت ما که میزند بر م.ست پشت پا و به مخمور پشت دست؟ کلیک کنید تا باز شود... تلخکام ایمن ز چشم شور ماند بیشتر باده انگور از انگور ماند بیشتر محفل آرایان شهرت خرج چشم بدشوند هرکه ماند از دیده ها مستورماند بیشتر
Tara Motlagh کاربر انجمن سطح 9 ارسالیها 305 پسندها 1,022 امتیازها 6,833 مدالها 10 21/12/23 #6,979 m.sina گفت تلخکام ایمن ز چشم شور ماند بیشتر باده انگور از انگور ماند بیشتر محفل آرایان شهرت خرج چشم بدشوند هرکه ماند از دیده ها مستورماند بیشتر کلیک کنید تا باز شود... راه بر گریه من بسته غرورم، ای عشق کاش با تیغ تو بر خاک بیفتد سپرم من که یک عمر به حقم نرسیدم ای دوست! باشد ! از خیر رسیدن به تو هم میگذرم... امضا : Tara Motlagh
m.sina گفت تلخکام ایمن ز چشم شور ماند بیشتر باده انگور از انگور ماند بیشتر محفل آرایان شهرت خرج چشم بدشوند هرکه ماند از دیده ها مستورماند بیشتر کلیک کنید تا باز شود... راه بر گریه من بسته غرورم، ای عشق کاش با تیغ تو بر خاک بیفتد سپرم من که یک عمر به حقم نرسیدم ای دوست! باشد ! از خیر رسیدن به تو هم میگذرم...
S.LOTFI نویسنده افتخاری سطح 37 ارسالیها 5,240 پسندها 31,592 امتیازها 80,673 مدالها 51 سن 19 21/12/23 #6,980 Tara Motlagh گفت راه بر گریه من بسته غرورم، ای عشق کاش با تیغ تو بر خاک بیفتد سپرم من که یک عمر به حقم نرسیدم ای دوست! باشد ! از خیر رسیدن به تو هم میگذرم... کلیک کنید تا باز شود... ما را ز شب وصل چه حاصل،که تو از ناز تا باز کنی بند قبا، صبح دمیدهست...! امضا : S.LOTFI
Tara Motlagh گفت راه بر گریه من بسته غرورم، ای عشق کاش با تیغ تو بر خاک بیفتد سپرم من که یک عمر به حقم نرسیدم ای دوست! باشد ! از خیر رسیدن به تو هم میگذرم... کلیک کنید تا باز شود... ما را ز شب وصل چه حاصل،که تو از ناز تا باز کنی بند قبا، صبح دمیدهست...!