- تاریخ ثبتنام
- 1/9/23
- ارسالیها
- 2,713
- پسندها
- 22,032
- امتیازها
- 48,373
- مدالها
- 35
مسلمانان مرا وقتی دلی بودتو را هر کس به سوی خویش خواند
تو را من جز به سوی تو نخوانم
که باوی گفتمی گر مشکلی بود
مسلمانان مرا وقتی دلی بودتو را هر کس به سوی خویش خواند
تو را من جز به سوی تو نخوانم
//❤️//مسلمانان مرا وقتی دلی بود
که باوی گفتمی گر مشکلی بود
یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور//❤️//
د لا یاران سه قسمند گر بدانی
زبانی اند و نانی اند و جانی
به نانی نان بده از در برانش
محبت کن به یار زبانی
ولیکن یار جانی را نگه دار
به پایش جان بده تا میتوانی ...
یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
تنهایی یک درختم
یک سینه حرف هست، ولی نقطهچین بس است
خاتون دل و دماغ ندارم همین بس است
یک روز زخم خوردم یک عمر سوختم
کو شوکران که زندگی اینچنین بس است
من به خاک افتادم اما این جوانمردی نبودتنهایی یک درختم
و جز اینم هنری نیست
که آشیان تو باشم..!
یارب! به کیش کیست بت ما که میزندمن به خاک افتادم اما این جوانمردی نبود
میتوانستی نتازی بر من اما تاختی
ای که گفتی عشق را از یاد بردن سخت نیست
عشق را شاید ولی هرگز مرا نشناختی!
تلخکام ایمن ز چشم شور ماند بیشتریارب! به کیش کیست بت ما که میزند
بر م.ست پشت پا و به مخمور پشت دست؟
راه بر گریه من بسته غرورم، ای عشقتلخکام ایمن ز چشم شور ماند بیشتر
باده انگور از انگور ماند بیشتر
محفل آرایان شهرت خرج چشم بدشوند
هرکه ماند از دیده ها مستورماند بیشتر
راه بر گریه من بسته غرورم، ای عشق
کاش با تیغ تو بر خاک بیفتد سپرم
من که یک عمر به حقم نرسیدم ای دوست!
باشد ! از خیر رسیدن به تو هم میگذرم...