مشاعره مشاعره با اشعار شاعران

[BlaCkfloWeR]

من اگر با من نباشم میشوم تنها ترین
کیست با من گر شوم من باشد از من ماترین؟

نه هر که چهره برافروخت دلبری دارد
نه هر کی آیینه سازد سکندری داند

 

[M.Fakher]

نه هر که چهره برافروخت دلبری دارد
نه هر کی آیینه سازد سکندری داند

دردی ست غیر مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کین درد را دوا کن؟

 

[BlaCkfloWeR]

دردی ست غیر مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کین درد را دوا کن؟

نه ز من بی عملی در جهان ملولم و بس
ملالت علما هم ز عمل بی عملی‌ست

 

[M.Fakher]

نه ز من بی عملی در جهان ملولم و بس
ملالت علما هم ز عمل بی عملی‌ست

تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی

 

[Fateme Amade]

تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی

یک دل و یک جهت و یک رو باش
از دو رویان جهان یک سو باش

 

[M.Fakher]

یک دل و یک جهت و یک رو باش
از دو رویان جهان یک سو باش

شب زنده داری میکنی تا صبح تازی میکنی
تو بی قراری میکنی من بی قرارت نیستم

 

[فلورا.]

شب زنده داری میکنی تا صبح تازی میکنی تو بی قراری میکنی من بی قرارت نیستم

شب زنده داری میکنی تا صبح تازی میکنی تو بی قراری میکنی من بی قرارت نیستم

مـــرغ کـــه طــور تــویی خســته بــه منقار مرا
قطـــره تویی بحــر تویی لطـف تــویی قهــر تویی

 

[Fateme Amade]

مـــرغ کـــه طــور تــویی خســته بــه منقار مرا
قطـــره تویی بحــر تویی لطـف تــویی قهــر تویی

یک نعره مستانه ز جایی نشنیدیم
ویران شود این شهر که میخوانه ندارد

 

[فلورا.]

یک نعره مستانه ز جایی نشنیدیم
ویران شود این شهر که میخوانه ندارد

در ثانیه ای مجبور نبض از تک و تا افتاد

اینگونه مقدر بود اینگونه مقرر شد

ما حاصل من با توست قانون ضمیر این است

دنیای شکستن هاست ما جمع مکسر شد

 

[M.Fakher]

در ثانیه ای مجبور نبض از تک و تا افتاد

اینگونه مقدر بود اینگونه مقرر شد

ما حاصل من با توست قانون ضمیر این است

دنیای شکستن هاست ما جمع مکسر شد

در دو جهان بننگرد آنک بدو تو بنگری خسرو خسروان شود گر به گدا تو نان دهی