نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مشاعره مشاعره با اشعار پروین اعتصامی

  • نویسنده موضوع ISET1
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 129
  • بازدیدها 4,489
  • کاربران تگ شده هیچ

Starboy

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
52
پسندها
234
امتیازها
1,023
مدال‌ها
3
  • #91
دوستان به که زوی یـــــــــــــاد کنند
دل بی دوست دلی غمگیــــــــن است
 
امضا : Starboy

matieh

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
147
پسندها
472
امتیازها
2,933
مدال‌ها
9
  • #92
تا به بازار جهان سوداگریم
گاه سود و گه زیان میاوریم
 
امضا : matieh
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Starboy

Starboy

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
52
پسندها
234
امتیازها
1,023
مدال‌ها
3
  • #93
مادر موسی، چو موسی را به نیل
در فکند، از گفتهٔ رب جلیل
 
امضا : Starboy
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] matieh

matieh

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
147
پسندها
472
امتیازها
2,933
مدال‌ها
9
  • #94
نیکنامی نباشد، از ره عجب
خنگ آز و هوس همی راندن
روز دعوی، چو طبل بانگ زدن
وقت کوشش، ز کار واماندن
 
امضا : matieh
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,552
پسندها
7,169
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #95
نیکنامی نباشد، از ره عجب

خنگ آز و هوس همی راندن

روز دعوی، چو طبل بانگ زدن

وقت کوشش، ز کار واماندن
نخورد هیچ توانگر غم درویش و فقیر
مگر آنروز که خود مفلس و مضطر گردد
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,965
پسندها
4,718
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #96
نخورد هیچ توانگر غم درویش و فقیر
مگر آنروز که خود مفلس و مضطر گردد
دی، بلبلی گلی ز قفس دید و جانفشاند
بار دگر امید رهائی مگر نداشت
بال و پری نزد چو بدام اندر اوفتاد
این صید تیره روز مگر بال و پر نداشت
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,552
پسندها
7,169
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #97
دی، بلبلی گلی ز قفس دید و جانفشاند
بار دگر امید رهائی مگر نداشت
بال و پری نزد چو بدام اندر اوفتاد
این صید تیره روز مگر بال و پر نداشت
تو بباغ آمدی و ما رفتیم
آنکه آورد ترا، ما را برد
اندرین دفتر پیروزه، سپهر
آنچه را ما نشمردیم، شمرد
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,965
پسندها
4,718
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #98
تو بباغ آمدی و ما رفتیم
آنکه آورد ترا، ما را برد
اندرین دفتر پیروزه، سپهر
آنچه را ما نشمردیم، شمرد
دست بانوئی به نخی گفت سوزنی

کای ه*رز گرد بی سر و بی پا چه میکنی

ما میرویم تا که بدوزیم پاره ای

هر جا که می رسیم تو با ما چه میکنی
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,552
پسندها
7,169
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #99
دست بانوئی به نخی گفت سوزنی

کای ه*رز گرد بی سر و بی پا چه میکنی

ما میرویم تا که بدوزیم پاره ای

هر جا که می رسیم تو با ما چه میکنی
یکبار نهاده دل به بازی
یک لحظه، ترا گرفته بازو

گامی زده با تو کودکانه
پرسیده ز شهر و برج و بارو
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,965
پسندها
4,718
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #100
یکبار نهاده دل به بازی
یک لحظه، ترا گرفته بازو

گامی زده با تو کودکانه
پرسیده ز شهر و برج و بارو
وقت گذشته را نتوانی خرید باز
مفروش خیره، کاین گهر پاک بی بهاست
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا