- ارسالیها
- 441
- پسندها
- 3,871
- امتیازها
- 16,913
- مدالها
- 10
- نویسنده موضوع
- #91
- تو ترس از ارتفاع داری؟
کلر به چشم چپش نگاهی انداخت.
- نه اما من نمیتونم مثل شما شناور بشم. همچنین نمیتونم آب رو کنترل کنم.
- من اجازه نمیدم که سقوط کنی.
کلر سرش را تکان داد.
- من میتونم از اینجا خوب ببینم.
ویلیام دست راست خود را بلند کرد. سر او را نوازش کرد و گفت:
- حالا میتونی بروی. من هر کاری که تو نمیخوای انجام نمیدم.
کلر با اکراه دستش را با آستین لباسش پاک کرد. به عقب نگاه کرد و گفت:
- فکر میکنین وقتی هوا بهتر میشه، بالاخره میتونیم روی دریاچه اسکی روی یخ انجام بدیم.
- میدونی اسکی روی یخ چجوریه؟
- کیه که ندونه توی این سرزمین اسکی روی یخ چجوریه.
کلر متوجه سایه لبخند روی صورت ویلیام شد.
- تو اسکی روی یخ رو دوست داری؟
- آره. یه مدتی هست که من این کار رو انجام دادم...
کلر به چشم چپش نگاهی انداخت.
- نه اما من نمیتونم مثل شما شناور بشم. همچنین نمیتونم آب رو کنترل کنم.
- من اجازه نمیدم که سقوط کنی.
کلر سرش را تکان داد.
- من میتونم از اینجا خوب ببینم.
ویلیام دست راست خود را بلند کرد. سر او را نوازش کرد و گفت:
- حالا میتونی بروی. من هر کاری که تو نمیخوای انجام نمیدم.
کلر با اکراه دستش را با آستین لباسش پاک کرد. به عقب نگاه کرد و گفت:
- فکر میکنین وقتی هوا بهتر میشه، بالاخره میتونیم روی دریاچه اسکی روی یخ انجام بدیم.
- میدونی اسکی روی یخ چجوریه؟
- کیه که ندونه توی این سرزمین اسکی روی یخ چجوریه.
کلر متوجه سایه لبخند روی صورت ویلیام شد.
- تو اسکی روی یخ رو دوست داری؟
- آره. یه مدتی هست که من این کار رو انجام دادم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.