Es_shima کاربر نیمه فعال سطح 12 ارسالی‌ها 612 پسندها 7,286 امتیازها 25,273 مدال‌ها 12 23/10/17 #521 هرگز نبوده بیش از این، آری نبوده است عاشق که نیست او ولی دل را ربوده است امضا : Es_shima
بانو :) رفیق جدید انجمن سطح 7 ارسالی‌ها 91 پسندها 616 امتیازها 3,803 مدال‌ها 6 23/10/17 #522 تا چشمم دیده همه غم بود و اندوه اه ای جوانی آرام تر برو من هنوز روزهای خوشت را ندیده ام
Es_shima کاربر نیمه فعال سطح 12 ارسالی‌ها 612 پسندها 7,286 امتیازها 25,273 مدال‌ها 12 23/10/17 #523 من از زخم ایام و روزهای آرام گریختم همان روز که چمدان پوچ خود را بستم امضا : Es_shima
MORTAL رفیق جدید انجمن سطح 9 ارسالی‌ها 64 پسندها 1,687 امتیازها 11,503 مدال‌ها 9 23/10/17 #524 من با دل تو دل یک دله کردم تو با دل من قصد یکی ها نداری امضا : MORTAL
Es_shima کاربر نیمه فعال سطح 12 ارسالی‌ها 612 پسندها 7,286 امتیازها 25,273 مدال‌ها 12 23/10/17 #525 یا که مت باختم از اول، یا که تو بد بُردی... این دل من را چه راحت گول زدی و بردی امضا : Es_shima
Michel کاربر نیمه فعال سطح 9 ارسالی‌ها 517 پسندها 1,715 امتیازها 12,573 مدال‌ها 10 24/10/17 #526 یکدل نشدی با من و یار دگرانی با یار کسان نیست مرا راز نهانی امضا : Michel
Michel کاربر نیمه فعال سطح 9 ارسالی‌ها 517 پسندها 1,715 امتیازها 12,573 مدال‌ها 10 24/10/17 #527 یکدم از روشنی خویش نکاه ای غزلم پشت تاریکی ها ، من به امید تو بیدار ز صبح ازلم امضا : Michel
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالی‌ها 1,981 پسندها 17,098 امتیازها 42,373 مدال‌ها 22 24/10/17 نویسنده موضوع #528 Michel گفت یکدم از روشنی خویش نکاه ای غزلم پشت تاریکی ها ، من به امید تو بیدار ز صبح ازلم کلیک کنید تا باز شود... مایه ی رونق بازار دلم بود عهد کسی ولی افسوس نزد با من مفلس قدمی امضا : زینب میشی
Michel گفت یکدم از روشنی خویش نکاه ای غزلم پشت تاریکی ها ، من به امید تو بیدار ز صبح ازلم کلیک کنید تا باز شود... مایه ی رونق بازار دلم بود عهد کسی ولی افسوس نزد با من مفلس قدمی
Es_shima کاربر نیمه فعال سطح 12 ارسالی‌ها 612 پسندها 7,286 امتیازها 25,273 مدال‌ها 12 25/10/17 #529 یا امیدم را بکش؛ یا بیش از این فریاد را تو که نیستی پس تمامش کن؛ این یاد را امضا : Es_shima
بانو :) رفیق جدید انجمن سطح 7 ارسالی‌ها 91 پسندها 616 امتیازها 3,803 مدال‌ها 6 25/10/17 #530 ]ه از این جگر سوخته آه از این فراق و از این دیدار امشب رقیه پیش پدر و زینب داغ دار
