مجموعه دلنوشته‌‌های "آرزوی مطار" | Hnnaneh کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Hannaneh Mirbagheri
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 23
  • بازدیدها 1,630
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Hannaneh Mirbagheri

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/8/20
ارسالی‌ها
259
پسندها
1,165
امتیازها
6,713
مدال‌ها
8
سطح
9
 
  • نویسنده موضوع
  • #11
***
قبل از هر پروازی،
هر چقدر می‌خواهی صبر کن!
فکر کن، صبر کن، تمرین کن
بپرس و بترس!
اما وقتی پریدی...
وقتی بال هایت گشودی محض پرواز،
دیگر وقتی برای تلف کردن نیست
آن زمان ترسیدنت مباح
و کنار کشیدنت، حرام است!
دیگر آن زمان، باید تا زمانِ مرگ
اوج بگیری و بالا بروی
جز این شد...
بدان بازی نکرده، باخته‌ای و بس!

محض: برای
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hannaneh Mirbagheri

Hannaneh Mirbagheri

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/8/20
ارسالی‌ها
259
پسندها
1,165
امتیازها
6,713
مدال‌ها
8
سطح
9
 
  • نویسنده موضوع
  • #12
***
پرنده اگر در قفس باشد،
مگر می‌برد ز یادش پرواز را؟
ار دور از آسمان باشد،
مگر یادش می‌رود آزادیش را؟
نمی‌رود به ولله جانا!
همان‌طور که او، شوق و امیدِ
دوباره دارد، من هم دارم
می‌دانم روزی می‌رسد
با بال‌هایی به رنگ شادی
و خوشی... از قفسِ دوری، آزاد می‌شوم
روزی که آن روز تا نفس دارم،
در آسمان قلبت پرواز خواهم کرد
آن‌قدر می‌گردم و می‌چرخم که نباشد
دیگر در جهان، کس دیوانه‌تر ز من!

ار: اگر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hannaneh Mirbagheri

Hannaneh Mirbagheri

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/8/20
ارسالی‌ها
259
پسندها
1,165
امتیازها
6,713
مدال‌ها
8
سطح
9
 
  • نویسنده موضوع
  • #13
***
چرا انقدر پرواز را سخت می‌گیریم؟
چرا مفهوم آزادی،
انقدر سخت معنا شده؟
مگر ساختن بال‌هایی که بتواند
تو را رها کند از وابستگی‌های دنیوی،
چقدر سخت است؟
مگر چقدر سخت است
چشم بر روی بی ‌بالان ببندی
و بی‌توجه به این‌که در نگاهِ آن‌ها
کوچک می‌شوی، بالا بروی؟
مگر چقدر می‌تواند سخت شود
که قفس خود را بشکنی و جایی باشی
که آزادیت معنا می‌شود؟
بی‌‌خیالِ بهانه شو پروانه جان
فقط بخواه و پرواز کن!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hannaneh Mirbagheri

Hannaneh Mirbagheri

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/8/20
ارسالی‌ها
259
پسندها
1,165
امتیازها
6,713
مدال‌ها
8
سطح
9
 
  • نویسنده موضوع
  • #14
***
با کمی درنگ، کم‌کم در می‌یابم...
عقاب بودن، به از کبوتر بودن است!
گاه و ناگاه ترجیح می‌دهم
تنها و در خفا، عقاب باشم
ترجیح می‌دهم این‌گونه سرد
و نگد به نظر بیایم تا این‌که
در ظاهر خوش و در میان جمع باشم
اما درونم، تنها باشد
جمع پرنده‌های مهاجر را می‌گویم
آن‌ها را دیدی؟!
باهمند اما شاید هم را ندارند!
این را نمی‌خواهم
ترجیح می‌دهم شوق پروازم را
با کسی که آن را نمی‌فهمد، تقسیم نکنم!

نگد: سرد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hannaneh Mirbagheri

Hannaneh Mirbagheri

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/8/20
ارسالی‌ها
259
پسندها
1,165
امتیازها
6,713
مدال‌ها
8
سطح
9
 
  • نویسنده موضوع
  • #15
***
داشتم فکر می‌کردم...
اگر من‌ هم بال داشتم،
اگر می‌توانستم
بال‌هایم را بسازم...
با او تمام بارها را
رها می‌کردم و باز می‌شدم
بال‌هایی می‌ساختم کمند
و از جنس یال سمند!
طرح‌هایش را با رنگ‌های
شفاف رنگین‌کمان و
زلالیِ آب باران، تلفیق می‌کردم
حاشیه‌های پرهایم را با ستاره‌های
درخشان، آذین بند می‌کردم
نور و بویی که جا می‌گذاشت را
با امید و سور می‌آمیختم
صدای بر هم خوردن وال‌هایم را
با صدای شیرین پرستو،
جایگزین می‌کردم
و در آخر... بال‌هایم،
شولایی عریان می‌شدند تا نشان دهم،
بال‌های من، نماد آزادی و آزادگی‌ست
بال‌هایی که خودم
با آرزوهایم آن‌ها را خلق کرده‌ام!

سمند: اسب
کمند: بلند
تلفیق: ترکیب
سور: شادی
شولا: لباس
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hannaneh Mirbagheri

Hannaneh Mirbagheri

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/8/20
ارسالی‌ها
259
پسندها
1,165
امتیازها
6,713
مدال‌ها
8
سطح
9
 
  • نویسنده موضوع
  • #16
***
روزی که بال‌‌هایم
توانستند پرواز کنند،
همسو می‌شوم با هواپیما!
برایم مهم نیست،
جنس بال‌های او
با من فرق می‌کند!
فقط می‌دانم اوج گیریِ او،
از همه بیشتر است.
روزی که بال‌دار شوم،
فقط با برترین‌ها رقابت خواهم کرد!
روزی که بال‌دار شوم،
آسمان را مانند کوهِ اورست
فتح خواهم کرد!
شاید دیر، شاید سخت
لیک این‌کار را خواهم کرد!

لیک: اما
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hannaneh Mirbagheri

Hannaneh Mirbagheri

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/8/20
ارسالی‌ها
259
پسندها
1,165
امتیازها
6,713
مدال‌ها
8
سطح
9
 
  • نویسنده موضوع
  • #17
***
کمی فکر کن جانانم!
چطور می‌شود...
اشرف مخلوقات خداوند خلق،
از نعمت پرواز محروم باشد؟!
پرنده‌ها می‌توانند پرواز کنند
اما انسان نمی‌تواند؟
مگر می‌شود؟ مگر امکان دارد؟
نه! نه عزیز من، امکان ندارد
می‌پرسی چرا؟
لحظه‌ای درنگ کن...!
انسانی که من باشم،
می‌توانم چشم هایم را ببندم
ذهنم را خالی کنم
و به جایی بروم که دلم،
تن را رها کرده و آن‌جا مانده
به همین سادگی!
پرواز ساده است، عزیز
فقط کمی باور می‌خواهد
و ذره‌ای شهامت در حد کبوتر!

درنگ: مکث
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hannaneh Mirbagheri

Hannaneh Mirbagheri

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/8/20
ارسالی‌ها
259
پسندها
1,165
امتیازها
6,713
مدال‌ها
8
سطح
9
 
  • نویسنده موضوع
  • #18
***
کودک که بودم...
سخن پرواز که می‌آمد،
مثل کبوتری که توان پرواز ندارد
و دارد شوق پار، فکرم، ذهنم
و تمام وجودم می‌رفت به روزی
که از روی کله کوه خواهم پرید!
بزرگ‌تر که شدم...
اذهان و اندیشه‌ام به پرواز،
رسید به روزی که سوار هواپیما می‌شوم
و بعدش‌ هم رسید به روزی که
خود، آن را ز زمین بلند خواهم کرد!
اما حال، سخن از پرواز که می‌شود...
لبخندی می‌زنم و چشم‌هایم را می‌بندم؛
پرواز برای من، یعنی این!

کله: قله
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hannaneh Mirbagheri

Hannaneh Mirbagheri

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/8/20
ارسالی‌ها
259
پسندها
1,165
امتیازها
6,713
مدال‌ها
8
سطح
9
 
  • نویسنده موضوع
  • #19
***
از عارفی پرسیدم:
- چطور می‌شود پرواز کرد؟
سر از کتاب برداشت و گفت:
- با رفتن پیش خدا!
اما نفهمیدم، گذر کردم
دوباره از کودکی سوالم را پرسیدم
که خندید و گفت:
- بپر و بال‌هایت را باز کن!
با دیدن خنده‌ی صادقانه‌ی
آن کودک هم، راضی نشدم!
سراغ کس دیگری رفتم
سوالم را از خلبانی پرسیدم
او، زیبا‌تر ز قبل خندید و گفت:
-با اوج گرفتن... .
درست بود، لیک من هنوز ناراضی بودم!
اما می‌دانی...
مشکل از آن‌ها نبود
حرف آن‌ها درست بود،
اما در نظر دیده خودشان
پرواز، هزار معنا دارد و هر معنا هزار فکر
حال گر ز من پرسی، در یک کلام می‌گویم:
- پرواز یعنی رهایی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hannaneh Mirbagheri

Hannaneh Mirbagheri

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/8/20
ارسالی‌ها
259
پسندها
1,165
امتیازها
6,713
مدال‌ها
8
سطح
9
 
  • نویسنده موضوع
  • #20
***
اگر قرار بود پرواز را بیاموزم،
از هر بال زنی نمی‌پرسیدم و نمی‌آموختم
شاید به راحتی می‌شد از مگس هم پرواز را
آموخت؛ اما...
هر کاری را باید از خبره خودش بپرسی
بین هزار راه و روش و هزار استاد مختلف،
به سراغ برترینشان می‌رفتم
و از عقاب، راه پرواز را می‌پرسیدم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hannaneh Mirbagheri
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Wang'羡
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا