روی سایت قلبی برای اهدا | roro nei30 کاربر انجمن یک رمان

[roro nei30]

این نغمه دنیاست...
این خنده من است...
حالا چه کسی رقصیده؟
من یا تو ای دنیا؟

 

[roro nei30]

تو شدی همه وجودم...
امکان ندارد من وجودم را رام خود نکنم!

 

[roro nei30]

میترسم...
نمیخواهم...
که بفهمم رازت را...
رازی که مطمنم این است که تو...
مرا دوست نداری!

 

[roro nei30]

مگر چه مشکلی دارد ...
اینکه عاشق باشم؟
این همه آدم عاشقند...
چرا من نه؟

 

[roro nei30]

مشکلی ندارد که مرا دوست نداشته باشی...
ولی نرو!
نمیخواهم در این شهر تنهاتر شوم!

 

[roro nei30]

دوست دارم میان رفت و برگشت خورشید در آسمان...
میان نگاه های ساده ات...
میان لبخند های گاه و بی گاهت...
میان دستان تنومندت ...
بگویم...
دوستت دارم!
به همین سادگی!
به همین خوشمزگی!

 

[roro nei30]

به خنده هایم غبطه نخور!
من یک عمر به خنده دیگران غبطه خوردم!
شدم یک غم ناپیدا!

 

[roro nei30]

صدایت زیباست!
مثل یک لالایی!
مثل یک خواب بلند!
مثل این حوالی !
این است یک رویای پوشالی!

 

[roro nei30]

همه در آرزوی زیتونی مردند در این جنگ بی پایان...
من در آرزوی یک غره چشمت!

 

[roro nei30]

بی تو این روزا
خیلی سرده
بی تو کورم
خیلی سخته!