کامل شده مجموعه اشعار وقتی طبیعت می‌سراید | delaram1221 کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Zahrajafarian
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 32
  • بازدیدها 2,512
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Zahrajafarian

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
23/11/18
ارسالی‌ها
205
پسندها
1,550
امتیازها
9,913
مدال‌ها
8
سطح
9
 
  • نویسنده موضوع
  • #31
***
من شنیدم وقت چای آوردنت، ای جانِ من
پشت پرده بوسه می‌کاری لب فنجان من

جرعه‌ای می‌نوشی از آن گوشه‌ی فنجان من
تا کنی تزریق آرامش شَوی درمان من

دیده بودم این اواخر چای، آرامش شده
بی‌خبر بودم که هستی علتش جانانِ من

فکر کردی من نمی‌بینم تو را ای دزد چای
می‌کنی دزدی ز چای‌م هر شب ای گریان من؟

من دلیل گریه‌ات را گر چه می‌دانم ولی
ساکتم تا خود بگویی رازِ در پنهانِ من

گریه‌هایت بی قرارم می‌کند دلبر نکن!
چای من شور است و می‌دانم چرا ای آنِ من

من تو را دوستت دارم دلبر زیبا بدان
چای من هم عاشقت شد شعر خوش الحان من
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Zahrajafarian

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
23/11/18
ارسالی‌ها
205
پسندها
1,550
امتیازها
9,913
مدال‌ها
8
سطح
9
 
  • نویسنده موضوع
  • #32
***
یک درختی بود پیر و اندکی فرسوده حال
در کنارش، آن طرف‌تر بود جایی یک نهال

روی آن خالی ز گنجشک و ولی روی درخت
پر ز گنجشکان و یا حتی کبوتر، پر ز قال

کم کَمَ‌ک گنجشکَکان کردندش او را بس رها
کوچ کردند از درخت خود بدون یک سوال

هیچ کس فکری نکرد این لانه های بی شمار
بر درختی بس جوان جایش نباشد، این مُحال

هر کسی جایی گرفت و لانه‌ای زیبا بساخت
آن نهال آری شدش سنگین و شد بی‌اعتدال

اندکی بعد از همان، روزی یکی بادی وزید
آن زمان ماندش سَرِ جا آن درخت کهنه سال

آن نهال بس جوان اما شکست و شاخه‌ها
شد جدا از، او و گنجشکان گرفتار و ملال

لعنتی بر خود فرستادند و گفتند این چه حیف
قدر خوبی را ندانستیم و غم شد بس حلال
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

G.ASADI

مدیر بازنشسته ادبیات
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/4/20
ارسالی‌ها
1,259
پسندها
41,124
امتیازها
60,573
مدال‌ها
24
سطح
38
 
  • #33
1623927954882.png
 
امضا : G.ASADI
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا