متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت مجموعه دلنوشته‌های حس‌خلأ | *TaKi* کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع nasi_ag
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 31
  • بازدیدها 1,571
  • برچسب‌ها
    حس خلأ
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #1

حس خلاء.jpg
*بسم‌الله الرحمن الرحیم*
نام مجموعه: حس خلأ
نام نویسنده: نسترن آقازاده
ویراستار: بیتا شایان
تگ: منتخب
مقدمه: تمام احساساتم را یک‌دفعه،
باد برد!
و حال در یک حس خلأ مانده‌ام؛
خلأ یعنی هیچ‌چیز و هیچ‌کس،
در کنارت نباشد
و تو باز هم بشوی،
همان کسی که یک عمر از او
فراری بودند!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

GHAZAL NAROUEI

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,053
پسندها
55,659
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
سن
19
  • #2
•| بسم رب القلم |•

آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...

653923_55d8129b2b3bd338171f79aeb97b64bc.jpg

نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
"قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"

پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : GHAZAL NAROUEI

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #3
***
همه‌جا تاریک بود و صدای زوزه گرگ
تن هر آدمی را به لرزه می‌انداخت؛
امّا برایم مهم نبود!
آخر من آمده بودم
تا تمام احساساتم را دفن کنم،
خاک‌ها را کندم و احساساتم را
و قلب تپنده‌ام را چال کردم.
بر سرشان کمی گریه کردم و بلند شدم؛
برگشتم به خانه،
و حال،
اینی که در مقابل‌تان نشسته کسی است
که در خلأ غرق شده و احساساتش دفن!
حال، دیگر هیچ‌کس برایش مهم نیست
جز خودش!
و فقط به فکر هدف بزرگش زنده مانده
و سنگ در سینه‌اش به خاطر همین می‌تپد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #4
***
همه و همه دوستم دارند
و بعضی‌ها به قدری زیبا تظاهر
به دوست داشتن می‌کنند
که آدم باورش می‌شود؛
امّا!
برایم هیچ یک از این‌ها مهم نیست،
آخر برایم فرق نمی‌کند
که کسی دوستم داشته باشد یا نه،
برایم فرقی ندارد محبوب باشم یا نه!
اصلاً برایم فرقی ندارد که از نظر بقیه چگونه‌ام!
در خلأ کامل به سر می‌برم،
نمی‌دانم چرا؛
امّا علاقه‌ای به بیرون آمدن از او ندارم
و هر لحظه بیشتر در آن فرو می‌روم
و نمی‌دانم آخر این بازی چه خبر است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #5
***
دنیا، هر چقدر هم بزرگ باشد
باز هم برایم هیچ و پوچ است!
می‌گویند دنیا بزرگ است؛
امّا با چه؟!
با بی‌رحمی؟
با نادانی؟
با ظلم؟
با چه چیزی بزرگ است؟!
این دنیا مانند اقیانوس بزرگی است
که در آن چند ماهی وجود دارد.
در این اقیانوس؛
فقط کوسه‌های بی‌رحمی وجود دارند
که همان چند ماهی را هم نابود می‌سازند!
پس باید چه کرد؟!
باید جنگید، باید بی‌احساس بود...
آخر احساس در این دنیا باعث نابودی است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #6
***
فریادی از ته دل می‌کشم...
آخر این زندگی غیر از غم برایم،
هیچ کادویی نیاورد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #7
***
دادهایی که می‌کشم از برای غم نیست...
از برای تمام حس‌هایی است،
که نمی‌دانم چیست!
فریاد می‌کشم ولی نمی‌دانم،
چرا به گوش کسی نمی‌رسد!
آخر مگر من مانند مورچه‌ها نفرین شده‌ام؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #8
***
زندگی بی‌رنگ و بو شده است!
سیاه و سفید...
تمام رنگ‌های جهان من
به همین دو رنگ بسنده کرده است!
تیک تاک، تیک تاک....
تمام آهنگ‌های زندگانی من
به همین ساز بسنده کرده.
آخرِ جهان است؟
یا من ته خط رسیده‌ام؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #9
***
خداوندا سؤالی دارم.
مگر موقع به دنیا آمدن نظرم را خواستی؟!
نخواستی!
حداقل الآن نظرم را بخواه!
ببین می‌خواهم بمانم یا نه.
 
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #10
***
می‌خواهم بنوشم جرعه‌جرعه از شربت مرگ...
می‌گویند حرام است.
می‌خواهم بنوشم از شربت زندگی...
می‌گویند عاقبت ندارد!
خدایا می‌بینی در چه باتلاقی گیر افتاده‌ام؟!
بزرگی کن؛
ببر مرا.
نمی‌خواهم این دنیایی
که آدم و حوا آورده‌اند ما را.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا