روی سایت مجموعه دلنوشته‌های از جنس خاک | mahsa کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع (Luna)
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 38
  • بازدیدها 1,646
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

(Luna)

منتقد آزمایشی کتاب
منتقد آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
1,861
پسندها
12,098
امتیازها
38,673
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #21
***
نمی‌دانستم اعتماد کردن باعث مرگت می‌شود.
نمی‌دانستم اعتماد برایم خنجری زهرآلود ساخته است تا در قلبم فرو کند.
کاش این خنجر به جای امید قلبم، خودم را نابود می‌کرد!
تو قربانی اعتماد منی... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

(Luna)

منتقد آزمایشی کتاب
منتقد آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
1,861
پسندها
12,098
امتیازها
38,673
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #22
***
آرزو می‌کنم...
کتاب زندگیم تمام شود و آخرش بنویسم:
«حلالم کنید!»
تمام شود و دیگر نفس نکشم.
هر چه نفس کشیدم، بس‌ست.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

(Luna)

منتقد آزمایشی کتاب
منتقد آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
1,861
پسندها
12,098
امتیازها
38,673
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #23
***
کاش می‌توانستم برای یک‌بار هم که شده تو را در آغوش می‌گرفتم!
دریغ کردم از خودم؛
فکر نمی‌کردم به جای آغوش من، حال در آغوش خاک سرد باشی... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

(Luna)

منتقد آزمایشی کتاب
منتقد آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
1,861
پسندها
12,098
امتیازها
38,673
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #24
***
فقط تو می‌دانی من چه می‌کشم.
فقط تو از این قلب مریض خبر داری و الان زیر خروارها خاک خوابیده‌ای.
چرا رفتی؟
تو که می‌دانستی تنها امید زندگی من بعد از خدا، خودتی؛
پس چرا رفتی؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

(Luna)

منتقد آزمایشی کتاب
منتقد آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
1,861
پسندها
12,098
امتیازها
38,673
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #25
***
در پس پرده آفرینشت، داستان‌ها شنیدم.
می‌دانستم کسی که عاشقش شده‌ام فرشته‌زاده است.
تا به حال آدمی ندیده‌ام که عشق را درک کند؛
تو عشق را درک کردی و رفتی تا من سختی کمتر را تحمل کنم؛
اما نمی‌دانستی با رفتنت کمرم می‌شکند...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

(Luna)

منتقد آزمایشی کتاب
منتقد آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
1,861
پسندها
12,098
امتیازها
38,673
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #26
***
عذاب وجدان دارم.
می‌دانی چرا؟
چون غرور لعنتی‌ام مانع در آغوش گرفتنت می‌شد.
حال تماشا کن که چگونه این کوه غرور بالای سرت گریه می‌کند!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

(Luna)

منتقد آزمایشی کتاب
منتقد آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
1,861
پسندها
12,098
امتیازها
38,673
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #27
***
دوست دارم چشمانم را باز کنم و ببینم همه‌چیز دروغ بوده؛
نامردی برادرم،
خنجر زدن عشق دروغین بر قلبم و
نشنیدن صدای لالایی‌وارت!
ولی نمی‌شود؛
چون دنیا خواب نیست.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

(Luna)

منتقد آزمایشی کتاب
منتقد آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
1,861
پسندها
12,098
امتیازها
38,673
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #28
***
دستم بگیر تا از این مرداب درآیم!
کمکم کن تا بتوانم روی پایم بایستم!
امیدی بده تا بتوانم نفس بکشم!
سازی کوک کن تا نوازنده‌ی قلبم بنوازد.
شعری بسرای تا خواننده‌اش دلم باشد.
خواسته‌هایم آرزوست.
ای کاش بودی و بر تن آرزوهایم لباسی از جنس امید می‌کردی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

(Luna)

منتقد آزمایشی کتاب
منتقد آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
1,861
پسندها
12,098
امتیازها
38,673
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #29
***
ای کاش می‌شد روحت را در آغوش بگیرم!
ای کاش می‌شد قطره‌قطره اشک‌هایم را با دستانت لمس کنی!
ای کاش لحظه‌ای در کنارم می‌نشستی تا برایت درد و دل کنم...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

(Luna)

منتقد آزمایشی کتاب
منتقد آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
1,861
پسندها
12,098
امتیازها
38,673
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #30
***
خانه‌ای ساختم در برابر طوفان.
گمان کردم نیروی عشقت از آن محافظت می‌کند؛ اما...
تو در برابر طوفان ایستادی و طوفان تو را همچون غنچه‌ای ناشکفته، پرپر کرد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا