روی سایت مجموعه دلنوشته‌های از جنس خاک | mahsa کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع (Luna)
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 38
  • بازدیدها 1,636
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

(Luna)

منتقد آزمایشی کتاب
منتقد آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
1,861
پسندها
12,098
امتیازها
38,673
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #11
***
فصل‌ها یکی پس از دیگری می‌گذرند؛
فصل زندگی اما در زمستان سردی ایستاده است.
می‌دانی چرا؟
چرایش تویی... .
چرایش چشمان توست؛
چشمانی که زندگی مرا از خواب زمستانی بیدار می‌کرد.
چشمانی که دیگر باز نمی‌شوند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

(Luna)

منتقد آزمایشی کتاب
منتقد آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
1,861
پسندها
12,098
امتیازها
38,673
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #12
اعتماد کردم به سرنوشت... .
اعتماد کردم و دلم را اسیر نفس‌هایت کردم!
حالا چگونه از این زندان سیاه خارج شوم؟!
زندانی که کلیدش، نفس‌های گرمت بود.
نفس‌هایی که خاک جلویشان رو گرفته...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

(Luna)

منتقد آزمایشی کتاب
منتقد آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
1,861
پسندها
12,098
امتیازها
38,673
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #13
***
حماقت...
یعنی من!
منی که عشق را به پای غرورم کشتم!
الان که تو کنارم نفس نمی‌کشی،
به خاطر من‌ست؛
به خاطر حماقت من!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

(Luna)

منتقد آزمایشی کتاب
منتقد آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
1,861
پسندها
12,098
امتیازها
38,673
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #14
***
یادم هست از آرزوهایت می‌گفتی؛
آرزو داشتی برای دخترمان لالایی بخوانی... .
لالا...لالایی گل لالا... .
حال من برایت لالایی می‌خوانم؛
اما لالایی من با لالایی که تو دوستش داشتی فرق دارد.
لالایی من از جنس غم دوریِ توست؛
غمی که زمین و آسمان را می‌لرزاند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

(Luna)

منتقد آزمایشی کتاب
منتقد آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
1,861
پسندها
12,098
امتیازها
38,673
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #15
***
نفسم بالا نمی‌آید.
من نارو زدم؛
من به بهترین کسم که همیشه کنارم بوده، نارو زده‌ام.
من دو رو بودم!
تویی که الان روحت آزاد شده از جسمت، بگو؛
بگو منی که در زندان جسمم گیر افتاده‌ام،
چه کار کنم؟!
چه کار کنم تا زندانم را از این رنگ سیاه دربیارم؟
بگو...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

(Luna)

منتقد آزمایشی کتاب
منتقد آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
1,861
پسندها
12,098
امتیازها
38,673
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #16
***
دستم را روی سینه‌ام فشار می‌دهم تا شاید بتوانم نفس بکشم؛
ریه‌هایم سنگین شدند.
بغضی که در گلومی نشسته، اجازه هیچ کاری را به من نمی‌دهد.
کاش کنارم بودی؛
کاش... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

(Luna)

منتقد آزمایشی کتاب
منتقد آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
1,861
پسندها
12,098
امتیازها
38,673
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #17
***
کاش می‌شد از قبل می‌فهمیدیم در سرنوشتمان چه می‌گذرد!
کاش می‌توانستم تو را از خود بیزار کنم!
کاش می‌شد به جای عشق، نفرت بینمان ایجاد می‌شد!
کاش هیچ‌وقت تو را نمی‌دیدم!
کاش، کاش‌هایم به حقیقت تبدیل می‌شد!
کاش... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

(Luna)

منتقد آزمایشی کتاب
منتقد آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
1,861
پسندها
12,098
امتیازها
38,673
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #18
***
ثانیه به ثانیه زندگی بعد از تو، برایم جهنم است؛
جهنمی سوزان که مرا از درون قلبم می‌سوزاند.
این قلب باید بسوزد!
باید بسوزد تا بداند که دیگر امیدی برای تپیدن ندارد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

(Luna)

منتقد آزمایشی کتاب
منتقد آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
1,861
پسندها
12,098
امتیازها
38,673
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #19
***
کاش می‌شد...
قلم را از دست سرنوشت گرفت!
در گوش زندگی فریاد بزنیم و بگوییم:
«بس است!»
در شیپور حماقت بدمیم و فریاد بزنیم:
«اعتماد به سرنوشت بزرگ‌ترین حماقت است.»
کاش می‌شد در دلم آه نکشم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

(Luna)

منتقد آزمایشی کتاب
منتقد آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
1,861
پسندها
12,098
امتیازها
38,673
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #20
***
می‌خواهم خاک را کنار بزنم و امید زندگی‌ام را در آغوش بگیرم.
چه سخت است زندگی بدون امید!
امیدی که حال در آغوش خاک خفته است... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا