***
کاش بازی روزگار، مانند فوتبال بود؛
حداقل در آن زمان میدانستی بعد از نود دقیقه، تمام است... .
ولی حال...
حتی نمیدانی نود دقیقهی دیگر چه خبر است؟!
***
روزگار!
یک سؤال: این زندگی را به چه چیز تشبیه میکنی؟
اصلاً تشبیهی داری؟!
بگذار من بگویم:
«این دنیا، شبیه تفنگیست که رگبارش،
سوراخ میکند قلب انسان را...»
***
دلم هوای مهربانیهای بیمنت مادرم را کرده!
دلم هوای نترسیدنهایی را کرده که دلیلشان،
اسطورهی زندگیم، پدرم بوده!
چقدر دلم هواها کرده و نمیرسد به هیچ کدام...