متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت مجموعه دلنوشته‌‍‌های سه بُعدی | *TaKi* کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع nasi_ag
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 31
  • بازدیدها 1,272
  • برچسب‌ها
    سه بعدی
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #21
***
باران!
خواهشی ازت دارم:
«ببار تا به همراهت، بلکه هوای دلم‌ هم ابری شد!»
آخر سال‌ است، طوفانی‌ست؛ اما دریغ از قطره‌ای
آب...​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #22
***
سخت است!
تنها بودن،
سخت است... .
کنارت باشند؛ اما باز هم، تنها باشی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #23
***
مقصر تو نیستی؛
بلکه مقصر کسی است که بدون هیچ توجهی به حالاتت، تازاند شلاقش را...
و حال نوبت توست که شلاقی را بتازانی که کبود کرد وجود پاکت را!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #24
***
چرا نبودند زمانی که کودکیت، نابود شد؟!
چرا نبودند زمانی که بهترین دوران زندگیت، که نوجوانی باشد، نابود شد؟!
حال آمدند؛ که چه؟
که باز هم بتازانند؟
مگر نمی‌دانند:
«تمام شد دوران حکم‌رانی.»​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #25
***
چرا درک نمی‌کنند حالت را؟
چرا خود را همه‌چیز تمام می‌دانند؟!
حال که زندگانی بر من، فقط دو بُعد خود را نشان داد، این‌ها می‌خواهند بُعد سوم را چگونه بسازند؟!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #26
***
یعنی نمی‌دانند که روزگار، هیچ‌گاه نمی‌گذارد خوشی را ببینم؟!
واقعاً فکر کرده‌اند، می‌توانند با روزگار، مبارزه کنند؟!
نمی‌دانند... .
یا شاید هم نمی‌خواهند بدانند...!
«من، سال‌ها پیش، با خوشی وداع کردم.»​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #27
***
وداع کردم با لبخند روی لب‌هایم؛
وداع کردم با شادی‌های زودگذر؛
وداع کردم با هرچه که سبب شادی‌ام بود... .
به من خوشی نیامده‌بود؛
بیهوده عمری به دنبالش رفتم!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #28
***
آسمان، در حال غروب است.
و آه بر این غروب دلگیر!
حتی آسمان هم فکری به حال غم‌دیده‌ها نمی‌کند؛
غروب می‌کُند و می‌سوزاند قلب‌های کوچک را...
شاید او هم، نمی‌داند چه درد بزرگی دارند این قلب‌های کوچک!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #29
***
خورشید غروب کرد و شب راهی شد.
آیا وقت تمام شدن خورشیدِ زندگانیِ من نرسیده؟
تا کی صبر کنم؟!
چه زمان شب خواهد آمد؟​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #30
***
سال‌ها گذشته و شبی نیامده‌است؛
اما...
گویی وقت رسیدنش شده است!
آخر این قلب پر غصه هم، آرام می‌تپد... .
گویی وقت فراق است!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا