متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مشاعره مشاعره با اشعار خواجوی کرمانی

  • نویسنده موضوع SAN.SNI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 90
  • بازدیدها 2,588
  • کاربران تگ شده هیچ

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #51
مطرب بزن و غمزدگان را بنواز
باشد که دل سوخته آید بر ساز

تا مرغ صراحی نکند آوازم
چون کبک پریده کی بدست آیم باز
زلف بخواب بینم و خواهم که هر شبی
تعبیر خوابهای پریشان من شوی
می گفت دوش با دل خواجو خیال تو
کاندم رسی بگنج که ویران من شوی!
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #52
زلف بخواب بینم و خواهم که هر شبی
تعبیر خوابهای پریشان من شوی
می گفت دوش با دل خواجو خیال تو
کاندم رسی بگنج که ویران من شوی!
یارب کی آن چشم و چراغم برسد
وانسرو خرامنده بباغم برسد

هر دم که بر آرم از جگر آهی گرم
بوی دل بریان بدماغم برسد
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #53
یارب کی آن چشم و چراغم برسد
وانسرو خرامنده بباغم برسد

هر دم که بر آرم از جگر آهی گرم
بوی دل بریان بدماغم برسد
دل شکسته وکیلست و جان خسته ولی
متاب روی ز خواجو که زلف هندویت
بخورد خون دل ریشش از سیاه دلی!
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #54
دل شکسته وکیلست و جان خسته ولی
متاب روی ز خواجو که زلف هندویت
بخورد خون دل ریشش از سیاه دلی!
یارب کی آن چشم و چراغم برسد
وانسرو خرامنده بباغم برسد

هر دم که بر آرم از جگر آهی گرم
بوی دل بریان بدماغم برسد
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #55
یارب کی آن چشم و چراغم برسد
وانسرو خرامنده بباغم برسد

هر دم که بر آرم از جگر آهی گرم
بوی دل بریان بدماغم برسد
دور از تو گر چه زاتش دل در جهنمم
دارم طمع که روضه ی رضوان من شوی
مرغ دلم تذرو گلستان عشق شد
بر بوی آنک لاله و ریحان من شوی!
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #56
دور از تو گر چه زاتش دل در جهنمم
دارم طمع که روضه ی رضوان من شوی
مرغ دلم تذرو گلستان عشق شد
بر بوی آنک لاله و ریحان من شوی!


یاری اگرت تیغ زند راحت ماست
هم خلوت ما و خالی از خلوت ماست

در حضرت او حضور ما ممکن نیست
کانجا که بود حضور او غیبت ماست
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #57
یاری اگرت تیغ زند راحت ماست
هم خلوت ما و خالی از خلوت ماست

در حضرت او حضور ما ممکن نیست
کانجا که بود حضور او غیبت ماست
تا کی ندهی داد من ای داد ز دستت
رحم آر که خون در دلم افتاد ز دستت

تا دور شدی از برم ای طرفه بغداد
شد دامن من دجله بغداد ز دستت!
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #58
تا کی ندهی داد من ای داد ز دستت
رحم آر که خون در دلم افتاد ز دستت

تا دور شدی از برم ای طرفه بغداد
شد دامن من دجله بغداد ز دستت!
تا چند توان کرد درین قصر دو در
اندیشه ی شش پیشگه و پنج ممر

برخیز و وطن با دو برادر بگذار
وز نه پدر و چهار مادر بگذر
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #59
تا چند توان کرد درین قصر دو در
اندیشه ی شش پیشگه و پنج ممر

برخیز و وطن با دو برادر بگذار
وز نه پدر و چهار مادر بگذر
رای را دانش فروز و برهمن را پیشکار
هفتمین برجش حصار اما چو دوران سپهر
مدت دور بقای او برون از انحصار
بر سر بازار او بار نحوست را رواج
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #60
رای را دانش فروز و برهمن را پیشکار
هفتمین برجش حصار اما چو دوران سپهر
مدت دور بقای او برون از انحصار
بر سر بازار او بار نحوست را رواج
جانا ز من بی سر و بی پات چه غم
وز ناله ی عاشقان شیدات چه غم

در پای مران پیاده کز دست افتاد
گر بر رخ او نهی رخ از مات چه غم
 
امضا : m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا