- ارسالیها
- 2,585
- پسندها
- 38,821
- امتیازها
- 66,873
- مدالها
- 40
- سن
- 21
- نویسنده موضوع
- #111
دواندوان از پلههای کم ارتفاع بالا میرود و در کتابخانه را به سرعت باز کرده و به راست میپیچد، به جای دیدن دوو روی مبلِ کنار شومینه، ماکروسل را میبیند که در حال نوشتن نامهای است اما با آمدن او فوراً نامه را جمع کرده و میایستد، کاملاً مشخص است که سعی در کنترل خودش دارد اما در نهایت نمیتواند در برابر نگاه متمرکز لوگیکو کنترلش را بدست آورد و با صدایی لرزان میگوید:
- کاری دارید... جناب لوگیکو؟
تک ابروی بور لوگیکو بالا میپرد، کمی دستان لرزان ماکرو را از نظر میگرداند و با تن صدای کمی میپرسد:
- با جناب دوو کار داشتم، نمیدانید کجاست؟
ماکروسل بدون هیچ سخنی با دست کشیده و عظیمش به قسمت کتابهای ممنوعه در بخش شمالی کتابخانه اشاره میکند، لوگیکو نگاهی به گوشهی نامهای که از لبهی جیب...
- کاری دارید... جناب لوگیکو؟
تک ابروی بور لوگیکو بالا میپرد، کمی دستان لرزان ماکرو را از نظر میگرداند و با تن صدای کمی میپرسد:
- با جناب دوو کار داشتم، نمیدانید کجاست؟
ماکروسل بدون هیچ سخنی با دست کشیده و عظیمش به قسمت کتابهای ممنوعه در بخش شمالی کتابخانه اشاره میکند، لوگیکو نگاهی به گوشهی نامهای که از لبهی جیب...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.