مشاعره مشاعره با اشعار فریدون مشیری

  • نویسنده موضوع Samira-M
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 136
  • بازدیدها 2,599
  • کاربران تگ شده هیچ

Delaram*☆♡

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
1/9/23
ارسالی‌ها
1,535
پسندها
12,384
امتیازها
35,373
مدال‌ها
27
سطح
20
 
  • #131
تو پنداری که دارد خاطری از هر چه غم آزاد
اما من به چشم خويش می بينم
به آن تندی که آتش می دواند شعله در نيزار
به آن تلخی که می سوزد تن ايينه در زنگار
دارد از درون خويش می پوسد
دگر از پا نشستم گوئیا زلزله آمد
گوئیا خانه فرو ریخت سر من
بی تو من در همه شهر غریبم
بی تو، کس نشنود از این دل بشکسته صدائی
برنخیزد دگر از مرغک پر بسته نوائی
 

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,033
پسندها
6,195
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #132
دگر از پا نشستم گوئیا زلزله آمد
گوئیا خانه فرو ریخت سر من
بی تو من در همه شهر غریبم
بی تو، کس نشنود از این دل بشکسته صدائی
برنخیزد دگر از مرغک پر بسته نوائی
يکی را دوست دارم
ولی افسوس او هرگز نميداند
نگاهش ميکنم شايد
بخواند از نگاه من
که او را دوست مي دارم
ولی افسوس او هرگز نميداند
 
امضا : m.sina

Delaram*☆♡

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
1/9/23
ارسالی‌ها
1,535
پسندها
12,384
امتیازها
35,373
مدال‌ها
27
سطح
20
 
  • #133
يکی را دوست دارم
ولی افسوس او هرگز نميداند
نگاهش ميکنم شايد
بخواند از نگاه من
که او را دوست مي دارم
ولی افسوس او هرگز نميداند
دگر با خود کنم نجوا، یکی را دوست دارم
ولی افسوس او هرگز نمیداند
سلام من رسان وگو
تورامن دوست می دارم
ولی افسوس وصد افسوس
زابر تیرا برقی جست
که قاصد را میان ره بسوزانید
کنون وامانده ازهرجا، دگر باخود کنم نجوا
یکی را دوست می دارم
ولی افسوس او هرگز نمی داند
 

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,033
پسندها
6,195
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #134
دگر با خود کنم نجوا، یکی را دوست دارم
ولی افسوس او هرگز نمیداند
سلام من رسان وگو
تورامن دوست می دارم
ولی افسوس وصد افسوس
زابر تیرا برقی جست
که قاصد را میان ره بسوزانید
کنون وامانده ازهرجا، دگر باخود کنم نجوا
یکی را دوست می دارم
ولی افسوس او هرگز نمی داند
دوستهایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو
هرکسی می خواهد
وارد خانه پر عشق و صفایم گردد
یک سبد بوی گل سرخ
به من هدیه کند
 
امضا : m.sina

♡°DINA°

ناظر رمان
ناظر رمان
تاریخ ثبت‌نام
25/1/24
ارسالی‌ها
71
پسندها
227
امتیازها
1,048
مدال‌ها
3
سطح
2
 
  • #135
دوستهایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو
هرکسی می خواهد
وارد خانه پر عشق و صفایم گردد
یک سبد بوی گل سرخ
به من هدیه کند
دیدارِ تو، گر صبحِ ابد هم دهَدَم دست!
من سرخوشم از لذت این چشم به راهی
 
امضا : ♡°DINA°

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,033
پسندها
6,195
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #136
دیدارِ تو، گر صبحِ ابد هم دهَدَم دست!
من سرخوشم از لذت این چشم به راهی
یکی را دوست میدارم
ولی افسوس او هرگز نمیداند
صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت
بگو از من به دلدارم تو را من دوست میدارم
ولی افسوس و صد افسوس زابر تیره برقی جست
که قاصد را میان ره بسوزانید
کنون وامانده از هر جادگر با خود کنم نجوا
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر سایت
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,939
پسندها
4,214
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • #137
اشک در چشم تو لرزید
ماه بر عشق تو خندید
یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای دردامن اندوه کشیدم
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا