مشاعره مشاعره با اشعار فریدون مشیری

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Samira-M
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها پاسخ‌ها 140
  • بازدیدها بازدیدها 5,084
  • کاربران تگ شده هیچ

Samira-M

شاعر انجمن
سطح
24
 
تاریخ ثبت‌نام
14/3/18
ارسالی‌ها
922
پسندها
15,443
امتیازها
37,073
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #11
يادم آمد كه شبی با هم از آن كوچه گذشتيم

پرگشوديم و در آن خلوت دلخواسته گشتيم

ساعتی بر لب آن جوی نشستيم

تو همه راز جهان ريخته در چشم سياهت

من همه محو تماشای نگاهت
تو هم مرا به نگاهی شکوفه باران کن
در این چمن که گل از عاشقی نپرهیزد

لبی بزن به ش*ر..اب من ای شکوفهٔ بخت
که می خوش است که با بوی گل درآمیزد
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Samira-M
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,271
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #12
تو هم مرا به نگاهی شکوفه باران کن
در این چمن که گل از عاشقی نپرهیزد

لبی بزن به ش*ر..اب من ای شکوفهٔ بخت
که می خوش است که با بوی گل درآمیزد
در پناهت برگ وبار من شکفت
تو مرا بردی به شهر یادها

من ندیدم خوش تر از جادوی تو
ای سکوت ای مادر فریادها
 
امضا : m.sina
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Samira-M

"KÁlON

کاربر فعال
سطح
12
 
تاریخ ثبت‌نام
9/8/21
ارسالی‌ها
1,078
پسندها
3,966
امتیازها
20,173
مدال‌ها
13
  • #13
در پناهت برگ وبار من شکفت
تو مرا بردی به شهر یادها

من ندیدم خوش تر از جادوی تو
ای سکوت ای مادر فریادها
گم شدم در اين هياهو گم شدم
تو کجايي تا بگيري داد من؟

گر سکوت خويش را ميداشتم
زندگي پر بود از فرياد من!
 

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,271
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #14
گم شدم در اين هياهو گم شدم
تو کجايي تا بگيري داد من؟

گر سکوت خويش را ميداشتم
زندگي پر بود از فرياد من!
نفس پاک شقایق را در سینه کوه
صحبت چلچله ها را با صبح
بغض پاینده هستی را در گندم زار
گردش رنگ و طراوت را در گونه گل
همه را میشنوم می بینم
 
امضا : m.sina

"KÁlON

کاربر فعال
سطح
12
 
تاریخ ثبت‌نام
9/8/21
ارسالی‌ها
1,078
پسندها
3,966
امتیازها
20,173
مدال‌ها
13
  • #15
نفس پاک شقایق را در سینه کوه
صحبت چلچله ها را با صبح
بغض پاینده هستی را در گندم زار
گردش رنگ و طراوت را در گونه گل
همه را میشنوم می بینم
من به این جمله نمی اندیشم
به تو می اندیشم
ای سراپا همه خوبی
تک و تنها به تو می اندیشم
همه وقت
همه جا
من به هر حال که باشم به تو می اندیشم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Samira-M

Samira-M

شاعر انجمن
سطح
24
 
تاریخ ثبت‌نام
14/3/18
ارسالی‌ها
922
پسندها
15,443
امتیازها
37,073
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #16
من به این جمله نمی اندیشم
به تو می اندیشم
ای سراپا همه خوبی
تک و تنها به تو می اندیشم
همه وقت
همه جا
من به هر حال که باشم به تو می اندیشم

مرا می خواستی، تا شاعری را، ببینی روز و شب دیوانهٔ خویش
مرا می خواستی، تا در همه شهر، ز هر کس بشنوی افسانهٔ خویش

مرا می خواستی، تا از دل من، برانگیزی نوای بی نوایی
به افسون ها دهی هر دم فریبم، به دل سختی کنی بر من خدایی
 
امضا : Samira-M
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] "KÁlON

"KÁlON

کاربر فعال
سطح
12
 
تاریخ ثبت‌نام
9/8/21
ارسالی‌ها
1,078
پسندها
3,966
امتیازها
20,173
مدال‌ها
13
  • #17
مرا می خواستی، تا شاعری را، ببینی روز و شب دیوانهٔ خویش
مرا می خواستی، تا در همه شهر، ز هر کس بشنوی افسانهٔ خویش

مرا می خواستی، تا از دل من، برانگیزی نوای بی نوایی
به افسون ها دهی هر دم فریبم، به دل سختی کنی بر من خدایی
‌مرا می‌ خواستی، تا در غزل‌ها تو را زیبا‌تر از مهتاب گویم
تنت را در میان چشمه نور شبانگاهان مهتابی بشویم

مرا می ‌خواستی، تا پیش مردم، تو را الهام‌بخش خویش خوانم
به بال نغمه‌های آسمانی، به بام آسمان‌هایت نشانم
 

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,271
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #18
‌مرا می‌ خواستی، تا در غزل‌ها تو را زیبا‌تر از مهتاب گویم
تنت را در میان چشمه نور شبانگاهان مهتابی بشویم

مرا می ‌خواستی، تا پیش مردم، تو را الهام‌بخش خویش خوانم
به بال نغمه‌های آسمانی، به بام آسمان‌هایت نشانم
موسیقی نگاه تو را گوش می‌کنم
وز شوق این محال
که دستم به دستِ توست
من جای راه رفتن پرواز می‌کنم
 
امضا : m.sina

"KÁlON

کاربر فعال
سطح
12
 
تاریخ ثبت‌نام
9/8/21
ارسالی‌ها
1,078
پسندها
3,966
امتیازها
20,173
مدال‌ها
13
  • #19
موسیقی نگاه تو را گوش می‌کنم
وز شوق این محال
که دستم به دستِ توست
من جای راه رفتن پرواز می‌کنم
من روز خویش را
با آفتاب روی تو
کز مشرق خیال دمیده ست
آغاز می کنم
 

Samira-M

شاعر انجمن
سطح
24
 
تاریخ ثبت‌نام
14/3/18
ارسالی‌ها
922
پسندها
15,443
امتیازها
37,073
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #20
من روز خویش را
با آفتاب روی تو
کز مشرق خیال دمیده ست
آغاز می کنم

مرا می خواستی، تا شاعری را،
ببینی روز و شب دیوانهٔ خویش
مرا می خواستی، تا در همه شهر،
ز هر کس بشنوی افسانهٔ خویش
 
امضا : Samira-M
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا