مشاعره مشاعره با اشعار فریدون مشیری

  • نویسنده موضوع Samira-M
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 140
  • بازدیدها 4,826
  • کاربران تگ شده هیچ

H.Allahdadi

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,958
پسندها
4,704
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #71
امضا : H.Allahdadi

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,267
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #72
ربودی دفتر دل را و افسوس
که سطری هم از این دفتر نخواندی...
یک شب به پاس صحبت دیرین خدای را
با او بگو حکایت شب زنده داریم
با او بگو چه میکشم از درد فراق
شاید وفا کند بشتابد به یاریم
 
امضا : m.sina

H.Allahdadi

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,958
پسندها
4,704
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #73
یک شب به پاس صحبت دیرین خدای را
با او بگو حکایت شب زنده داریم
با او بگو چه میکشم از درد فراق
شاید وفا کند بشتابد به یاریم
من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقیست می مانم
من از اینجا چه می خواهم،نمی دانم
 
امضا : H.Allahdadi
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,267
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #74
من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقیست می مانم
من از اینجا چه می خواهم،نمی دانم
امید روشنائی گر چه در این تیره گی ها نیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه می رانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی
گل بر می افشانم
 
امضا : m.sina

H.Allahdadi

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,958
پسندها
4,704
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #75
امید روشنائی گر چه در این تیره گی ها نیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه می رانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی
گل بر می افشانم
من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه چون خورشید
سرود فتح می خوانم
و می دانم
تو روزی باز خواهی گشت”
 
امضا : H.Allahdadi
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,267
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #76
من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه چون خورشید
سرود فتح می خوانم
و می دانم
تو روزی باز خواهی گشت”
تو را من دوست مي دارم
ولي افسوس چون مهتاب به روي بسترش لغزيد
يکی ابر سيه آمد که روي ماه تابان را بپوشانيد
صبا را ديدم و گفتم صبا دستم به دامانت
بگو از من به دلدارم تو را من دوست مي دارم
 
امضا : m.sina

H.Allahdadi

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,958
پسندها
4,704
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #77
تو را من دوست مي دارم
ولي افسوس چون مهتاب به روي بسترش لغزيد
يکی ابر سيه آمد که روي ماه تابان را بپوشانيد
صبا را ديدم و گفتم صبا دستم به دامانت
بگو از من به دلدارم تو را من دوست مي دارم
می زند من را زمین

می زند بی تو مرا،

این خاطراتت روز و شب

درد پیگیر من است،
 
امضا : H.Allahdadi
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,267
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #78
می زند من را زمین

می زند بی تو مرا،

این خاطراتت روز و شب

درد پیگیر من است،
تو از بلندی ایوان به باغ می نگری
درخت ها و چمن ها و شمعدانی ها
به آن تبسم شیرین به آن تبسم مهر
به آن نگاه پر از آفتاب می نگرند
تمام گنجشکان که در نبودن تو
مرا به باد ملامت گرفته اند
 
امضا : m.sina

H.Allahdadi

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,958
پسندها
4,704
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #79
تو از بلندی ایوان به باغ می نگری
درخت ها و چمن ها و شمعدانی ها
به آن تبسم شیرین به آن تبسم مهر
به آن نگاه پر از آفتاب می نگرند
تمام گنجشکان که در نبودن تو
مرا به باد ملامت گرفته اند
دگر با خود کنم نجوا

یکی را دوست میدارم

ولی افسوس او هرگز نمیداند
 
امضا : H.Allahdadi
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,267
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #80
دگر با خود کنم نجوا

یکی را دوست میدارم

ولی افسوس او هرگز نمیداند
در این رواق نیاز
پرنده ساکت و غمگین
ستاره بیمارست
دو چشم خسته من
در این امید عبث
دو شمع سوخته جان همیشه بیدارست
تو نیستی که ببینی
 
امضا : m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا