متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مشاعره مشاعره با اشعار نیما یوشیج

  • نویسنده موضوع Samira-M
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 135
  • بازدیدها 3,429
  • کاربران تگ شده هیچ

Samira-M

هنرمند انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
920
پسندها
15,335
امتیازها
37,073
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #1
downloadfile.gif

می تراود مهتاب
می درخشد شب تاب
نیست یکدم شکند خواب به چشم کس ولیک
غم این خفته چند
خواب در چشم ترم می شکند.
 

-PANAHツ

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
37
پسندها
123
امتیازها
548
مدال‌ها
1
سن
20
  • #2
امضا : -PANAHツ

Samira-M

هنرمند انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
920
پسندها
15,335
امتیازها
37,073
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #3
دست‌ها می‌سایم
تا دری بگشایم
به عبث می‌پایم
که به در کس آید

درد را باید یکی چاره نمود
چاره می جستم که تا گردم رها
زان جهان درد وطوفان بلا
سعی می کردم بهر جیله شود
 

-PANAHツ

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
37
پسندها
123
امتیازها
548
مدال‌ها
1
سن
20
  • #4
درد را باید یکی چاره نمود
چاره می جستم که تا گردم رها
زان جهان درد وطوفان بلا
سعی می کردم بهر جیله شود
دم صبحم ز دیده خواب چو برد
دل پشیمانی فراوان خورد
 
امضا : -PANAHツ

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #5
دم صبحم ز دیده خواب چو برد
دل پشیمانی فراوان خورد
دست‌ها می‌سایم تا دری بگشایم

به عبث می‌پایم که به در کس آید

در و دیوار به هم ریخته‌شان

بر سرم می‌شکند
 
امضا : m.sina

Samira-M

هنرمند انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
920
پسندها
15,335
امتیازها
37,073
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #6
دست‌ها می‌سایم تا دری بگشایم

به عبث می‌پایم که به در کس آید

در و دیوار به هم ریخته‌شان

بر سرم می‌شکند

در کنار گوسفند و کوهسار
به به از آن شورش و آن همهمه

که بیفتد گاهگاهی دررمه
بانگ چوپانان، صدای های های
 

Nyx

هنرمند انجمن
سطح
43
 
ارسالی‌ها
2,439
پسندها
64,605
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
  • #7
در کنار گوسفند و کوهسار
به به از آن شورش و آن همهمه

که بیفتد گاهگاهی دررمه
بانگ چوپانان، صدای های های
یکسره روی زمین ابری ست با آن
از فراز گردنه خرد و خراب و م**س.ت
باد می‌پیچد
یکسره دنیا خراب از اوست
و حواس من!
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Nyx

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #8
یکسره روی زمین ابری ست با آن
از فراز گردنه خرد و خراب و م**س.ت
باد می‌پیچد
یکسره دنیا خراب از اوست
و حواس من!
ز یک جو منتِ این ناکسان بردن بود بهتر
که بشکافم به مشکل صخره‌سنگی را به مژگانی

گناهم چیست، گردونم چرا آزرده می‌دارد؟
ازین کاسه گدا دیگر چه جستم جز لب نانی
 
امضا : m.sina

Nyx

هنرمند انجمن
سطح
43
 
ارسالی‌ها
2,439
پسندها
64,605
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
  • #9
ز یک جو منتِ این ناکسان بردن بود بهتر
که بشکافم به مشکل صخره‌سنگی را به مژگانی

گناهم چیست، گردونم چرا آزرده می‌دارد؟
ازین کاسه گدا دیگر چه جستم جز لب نانی
یاد می اید مرکز کودکی
همره من بوده همواره یکی
قصه ای دارم از این همراه خود
همره خوش ظاهر بدخواه خود
او مرا همراه بودی هر دمی
سیرها می کردم اندر عالمی
یک نگارستانم آمد در نظر
اندرو هر گونه حس و زیب و فر
هر نگاری را جمالی خاص بود
یک صفت ، یک غمزه و یک رنگ سود
هر یکی محنت زدا ،‌خاطر نواز
شیوه ی جلوه گری را کرده ساز
 
امضا : Nyx

Samira-M

هنرمند انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
920
پسندها
15,335
امتیازها
37,073
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #10
ز یک جو منتِ این ناکسان بردن بود بهتر
که بشکافم به مشکل صخره‌سنگی را به مژگانی

گناهم چیست، گردونم چرا آزرده می‌دارد؟
ازین کاسه گدا دیگر چه جستم جز لب نانی
یار، آخر آن وفاهایت کجاست؟
چه شد آن یاری که با من داشتی

دعوی یک باطنی و آشتی؟
چون مرا بیچاره و سرگشته دید
 

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا