متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مشاعره مشاعره با اشعار نیما یوشیج

  • نویسنده موضوع Samira-M
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 135
  • بازدیدها 3,429
  • کاربران تگ شده هیچ

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,541
پسندها
20,252
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #121
دل من خسته نباشی
نفست گرم و دلت شاد
مبادا که از این رنج برنجی
که جهان گشته پر از درد
به من آهسته بگو
نیست جهان جای قشنگی
بگذار هرچه بدی هست
در این خاک بماند
دل که تنگ میشه یا میگیره کجا باید رفت!!؟

1718440676856.png
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #122
امضا : m.sina

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,541
پسندها
20,252
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #123
تو کجایی من خوشم گفتم خوشی
خوب صورت خوب سیرت دلکشی
به به از کردار و رفتار خوشت
به به از این جلوه های دلکشت
بی تو یک لحظه نخواهم زندگی
یکسره روی زمین ابری ست با آن
از فراز گردنه خرد و خراب و م**س.ت
باد می‌پیچد
یکسره دنیا خراب از اوست
و حواس من!
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #124
یکسره روی زمین ابری ست با آن
از فراز گردنه خرد و خراب و م**س.ت
باد می‌پیچد
یکسره دنیا خراب از اوست
و حواس من!
نازک‌آرای تن ساق گلی
که به جانش کشتم
و به جان دادمش آب
ای دریغا به برم می‌شکند
دست‌ها می‌سایم
تا دری بگشایم
به عبث می‌پایم
که به در کس آید
 
امضا : m.sina

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,541
پسندها
20,252
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #125
نازک‌آرای تن ساق گلی
که به جانش کشتم
و به جان دادمش آب
ای دریغا به برم می‌شکند
دست‌ها می‌سایم
تا دری بگشایم
به عبث می‌پایم
که به در کس آید
دست‌ها می‌سایم
تا دری بگشایم
به عبث می‌پایم
که به در کس آید
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #126
دست‌ها می‌سایم
تا دری بگشایم
به عبث می‌پایم
که به در کس آید
در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم
من به روی آفتابم
می برم در ساحت دریا نظاره
و همه دنیا خراب و خرد از باد است
و به ره نی‌زن که دائم می‌نوازد نی
در این دنیای ابراندود
راه خود را دارد اندر پیش
 
امضا : m.sina

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,541
پسندها
20,252
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #127
در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم
من به روی آفتابم
می برم در ساحت دریا نظاره
و همه دنیا خراب و خرد از باد است
و به ره نی‌زن که دائم می‌نوازد نی
در این دنیای ابراندود
راه خود را دارد اندر پیش
شب نیست که از دیده نرانی خونم
دیری‌ست که من با تو ز خود بیرونم
گفتی به فراق نازنینان چونی ؟
وقت است که آیی و ببینی چونم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #128
شب نیست که از دیده نرانی خونم
دیری‌ست که من با تو ز خود بیرونم
گفتی به فراق نازنینان چونی ؟
وقت است که آیی و ببینی چونم
می‌تراود مهتاب
می‌درخشد شبتاب
نیست یک دم شکند
خواب به چشم کس و لیک
غم این خفته‌ی چند
خواب در چشم ترم می‌شکند
 
امضا : m.sina

مارینا آروین

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
444
پسندها
1,941
امتیازها
12,213
مدال‌ها
9
  • #129
می‌تراود مهتاب
می‌درخشد شبتاب
نیست یک دم شکند
خواب به چشم کس و لیک
غم این خفته‌ی چند
خواب در چشم ترم می‌شکند
در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم

من به روی آفتابم

می برم در ساحت دریا نظاره

و همه دنیا خراب و خرد از باد است

و به ره نی زن که دائم می‌نوازد نی، در این دنیای ابراندود

راه‌خود را دارد اندر پیش
 
امضا : مارینا آروین

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,541
پسندها
20,252
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #130
شب نیست که از دیدا نرانی خونم
دیری ست کا من باتو زخود بیرونم
گفتی به فراق نازنینان چونی؟
وقت است که ایی وبینی چونم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا