مشاعره مشاعره با اشعار نیما یوشیج

  • نویسنده موضوع Samira-M
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 136
  • بازدیدها 3,764
  • کاربران تگ شده هیچ

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,577
پسندها
7,209
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #111
می‌میرم صد بار پس مرگ تنم
می‌گرید باز تنم هم تنم در کفنم
زان رو که دگر روی تو نتوانم دید
ای مهوش من، ای وطنم، ای وطنم
می‌کشد جان را هوای روز یار
از چه با غیر آورم سِر روزگار

بنده‌ی تنهایی‌ام تا زنده‌ام
گوشه‌ای دور از همه جوینده‌ام
 
امضا : m.sina

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
1/9/23
ارسالی‌ها
2,562
پسندها
21,340
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
سطح
31
 
  • #112
می‌کشد جان را هوای روز یار
از چه با غیر آورم سِر روزگار

بنده‌ی تنهایی‌ام تا زنده‌ام
گوشه‌ای دور از همه جوینده‌ام
می تراود مهتاب، می درخشد شبتاب
نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک
غم این خفته ی چند
خواب در چشم ترم می شکنند
 

فلورا.

کاربر سایت
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
4,758
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #113
می تراود مهتاب، می درخشد شبتاب
نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک
غم این خفته ی چند
خواب در چشم ترم می شکنند
دم صبحم ز دیده خواب چو برد

دل پشیمانی فراوان خورد

گفت: خفتی به راه و صبح دمید

گفتم: اینم نصیب بود و رسید
 
امضا : فلورا.

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
1/9/23
ارسالی‌ها
2,562
پسندها
21,340
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
سطح
31
 
  • #114
دم صبحم ز دیده خواب چو برد

دل پشیمانی فراوان خورد

گفت: خفتی به راه و صبح دمید

گفتم: اینم نصیب بود و رسید
دست‌ها می‌سایم
تا دری بگشایم
به عبث می‌پایم
که به در کس آید
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,577
پسندها
7,209
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #115
دست‌ها می‌سایم
تا دری بگشایم
به عبث می‌پایم
که به در کس آید
دلم یک باغ پر نارنج
دلم آرامش ترد و لطیفِ صبح شالیزار
دلم صبحی، سلامی،عشقی، نسیمی عطرِ لبخندی…
نوای دلکش تار و کمانچه
از مسیری دورتر حتی
دلم شعری سراسر دوستت‌دارم
دلم دشتی پر از آویشن و
گل پونه می‌خواهد
 
امضا : m.sina

Sharif

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
18/11/23
ارسالی‌ها
405
پسندها
728
امتیازها
4,513
مدال‌ها
8
سطح
7
 
  • #116
یاد می اید مرکز کودکی
همره من بوده همواره یکی
قصه ای دارم از این همراه خود
همره خوش ظاهر بدخواه خود
او مرا همراه بودی هر دمی
سیرها می کردم اندر عالمی
یک نگارستانم آمد در نظر
اندرو هر گونه حس و زیب و فر
هر نگاری را جمالی خاص بود
یک صفت ، یک غمزه و یک رنگ سود
هر یکی محنت زدا ،‌خاطر نواز
شیوه ی جلوه گری را کرده ساز
گفتم رُخ تو گفت به گل می‌ماند

گفتم لب تو گفت به مل می‌ماند

گفتم قد من گفت به پیش گل و مل

ز اینسان که خم آورده به پل می‌ماند
 
امضا : Sharif
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

Sharif

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
18/11/23
ارسالی‌ها
405
پسندها
728
امتیازها
4,513
مدال‌ها
8
سطح
7
 
  • #117
دلم یک باغ پر نارنج
دلم آرامش ترد و لطیفِ صبح شالیزار
دلم صبحی، سلامی،عشقی، نسیمی عطرِ لبخندی…
نوای دلکش تار و کمانچه
از مسیری دورتر حتی
دلم شعری سراسر دوستت‌دارم
دلم دشتی پر از آویشن و
گل پونه می‌خواهد
یک چند به گیر و دار بگذشت مرا

یک چند در انتظار بگذشت مرا

باقی همه صرف حسرت روی تو شد

بنگر که چه روزگار بگذشت مرا
 
امضا : Sharif
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,577
پسندها
7,209
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #118
یک چند به گیر و دار بگذشت مرا

یک چند در انتظار بگذشت مرا

باقی همه صرف حسرت روی تو شد

بنگر که چه روزگار بگذشت مرا
از ره این سفرم می‌شکند
نازک‌آرای تن ساق گلی
که به جانش کشتم
و به جان دادمش آب
ای دریغا به برم می‌شکند
دست‌ها می‌سایم تا دری بگشایم
 
امضا : m.sina

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
1/9/23
ارسالی‌ها
2,562
پسندها
21,340
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
سطح
31
 
  • #119
از ره این سفرم می‌شکند
نازک‌آرای تن ساق گلی
که به جانش کشتم
و به جان دادمش آب
ای دریغا به برم می‌شکند
دست‌ها می‌سایم تا دری بگشایم

می‌تراود مهتاب

می‌درخشد شبتاب

نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک

غم این خفته‌ی چند

خواب در چشم ترم می‌شکند
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,577
پسندها
7,209
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #120
می‌تراود مهتاب

می‌درخشد شبتاب

نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک

غم این خفته‌ی چند

خواب در چشم ترم می‌شکند
دل من خسته نباشی
نفست گرم و دلت شاد
مبادا که از این رنج برنجی
که جهان گشته پر از درد
به من آهسته بگو
نیست جهان جای قشنگی
بگذار هرچه بدی هست
در این خاک بماند
 
امضا : m.sina

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا