- نویسنده موضوع
- #1
نام دلنوشته:"من 17 ساله"
نام نویسنده :lindd
مقدمه:من مقدمه ایی ندارم چون خود دلنوشته ام خودش مقدمه اس خودش خیلی حرفا میزنه نمیدونم چرا ولی به نظرم درد ها تمومی ندارن هر روز یک نوع جدیدش رو تجربه می کنیم درد ها مقدمه ایی ندارن و نه پایانی درد و رنج همیشه هست انقدر زیادن که روز بعد به درد و زنج روز قبل می خندیم یا پوزخن یا نیش خند و... میزنیم درد و رنج مثل شب و روز همه در چرخشه انتهایی نداره و وقتی تموم میشه که نابود بشه عامل اصلی نابود بشه ادما بمیرن مثل شبو روز که باید زمین بمیره نابود بشه یا هر سیاره ایی نابود بشه تا شب و روزی نباشه این پایان همه درد هاس باعث ارامشه ولی کی این ارامش میاد!؟...
ادما با هر حرفی میشکنن ولی قبل اینکه توی بخوای اونا رو بشکنی باید بدونی اونا با حرف خانواده...
نام نویسنده :lindd
مقدمه:من مقدمه ایی ندارم چون خود دلنوشته ام خودش مقدمه اس خودش خیلی حرفا میزنه نمیدونم چرا ولی به نظرم درد ها تمومی ندارن هر روز یک نوع جدیدش رو تجربه می کنیم درد ها مقدمه ایی ندارن و نه پایانی درد و رنج همیشه هست انقدر زیادن که روز بعد به درد و زنج روز قبل می خندیم یا پوزخن یا نیش خند و... میزنیم درد و رنج مثل شب و روز همه در چرخشه انتهایی نداره و وقتی تموم میشه که نابود بشه عامل اصلی نابود بشه ادما بمیرن مثل شبو روز که باید زمین بمیره نابود بشه یا هر سیاره ایی نابود بشه تا شب و روزی نباشه این پایان همه درد هاس باعث ارامشه ولی کی این ارامش میاد!؟...
ادما با هر حرفی میشکنن ولی قبل اینکه توی بخوای اونا رو بشکنی باید بدونی اونا با حرف خانواده...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر