متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

کامل شده مجموعه دلنوشته‌های ژینا | زهرا نویسنده انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Violinist cat❁
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 24
  • بازدیدها 1,514
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Violinist cat❁

نویسنده ادبیات
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,620
پسندها
21,598
امتیازها
43,073
مدال‌ها
28
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • #21
***
ژینا، هم‌خاک دورم!
از زندگی دل خوشی ندارم. کاش می‌شد ترکش کنم. بمانم که چه بشود؟ وقتی نمی‌توانم جلوی مرگ‌های بی‌شمار تو را بگیرم بمانم چه بشود؟ اصلا ماندن من کدام آب را از آب می‌جنباند؟ من برای دستان خاموش تو که کمک را ندا می‌دادند چه توانستم کنم؟ برای چشمان پوشیده از خونَت که با نگاهی به درازای تاریخ ما را می‌نگریست چه کردم؟ برای غربت تو توانستم وطن شوم؟
ژینا، من از این پرسش‌های بی‌شمار و نتوانستن‌های بی‌شمارتر بیزارم‌‌.
دیگر از استخوان‌های شکسته و چشمان کورمان هم تنها درد می‌تراود. امید راه خانه را گم کرده.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Violinist cat❁

Violinist cat❁

نویسنده ادبیات
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,620
پسندها
21,598
امتیازها
43,073
مدال‌ها
28
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • #22
***
ژینا، درد مشترکم!
چگونه بپذیرم که همه چیز درباره تو تمام شده و اگر قرن‌ها هم بگذرد هیچ رقمی به سنت افزوده نخواهد شد؟
چگونه بپذیرم که خاک دیگر قدم‌های تو را بر پوست خویش حس نخواهد کرد؟
ژینا، حق تو از تمام زندگی این لغت شنیع مرگ نبود. حق تو از آوازها، این همه خاموشی نبود.
و من چگونه بپذیرم که الف و بای عدالت در برابر تو چنین کوچک و ناحق شده؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Violinist cat❁

Violinist cat❁

نویسنده ادبیات
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,620
پسندها
21,598
امتیازها
43,073
مدال‌ها
28
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • #23
***
ژینا، قلب بی‌تپشم!
تو را در کدام قرن تاریخ گم کردم؟ در کدام جنگ از دست دادمت؟ اما نه تو در هیچ جنگ و توسط هیچ بیگانه‌ای کشته نشدی.
و آن خدایی که مرگ تو را تماشا کرد، یک زندگی، یک عمر و یک وطن به تو بدهکار است.
وطنی که دیوارهایش برایت قفس نشود و گریز از آن، تنها مسیر آزادی‌ات نباشد.
ژینا، آن خدایی که مرگ تو را تماشا کرد، یک وطن به تو بدهکار‌ است.
وطنی که دیگر، مرگ تو در آن یک تکرار روزمره نباشد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Violinist cat❁

Violinist cat❁

نویسنده ادبیات
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,620
پسندها
21,598
امتیازها
43,073
مدال‌ها
28
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • #24
***
ژینا، آغازِ بی‌پایان من.
شاخه بلوطم، نشان استقامتم.
تو را من در نفس‌هایم می‌شمارم. در نغمه‌هایم می‌سرایم.
و تو چقدر بی‌پایانی برای من.
انگار از ابتدا همراه من زاده شدی و جزوی از استخوان‌هایم بودی‌. نمی‌توانم وقتی می‌نویسم نامی از تو نیاورم. نمی‌توانم وقتی می‌گریم اشکی برای تو نداشته باشم. نمی‌توانم وقتی می‌میرم، رویایت را نبینم.
ژینا، تو مثل قلب در سینه‌ی من قرار داری.
نمی‌بینمت، اما تپش‌هایت را هر روز و هر ثانیه حس می‌کنم.
تو در پوست من گنجیده‌ای.

۰۲/۸/۸
پایان
خدانگهدار
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Violinist cat❁

Neko

مدیر بازنشسته
سطح
10
 
ارسالی‌ها
86
پسندها
1,037
امتیازها
6,178
مدال‌ها
10
سن
20
  • #25
IMG_20240104_032355_558.jpg
 
امضا : Neko
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا