دریا
در کنار دریا بر روی ساحل نشستم
و به افق مینگرم
یاد خاطرهای دور میافتم
خاطرهای در کنج ذهنم
یادم میافتد
که دریا تو را با خودش برد
در دوردستها
و من در نبودت میگریستم
آن چنان گریستم که سیل اشکانم مرا در خود غرق کرد
و مرا در پیش تو اورد
در آن دوردستها!
...